با حضور نویسنده و راوی؛

کتاب «عشق هرگز نمی‌میرد» نقد و بررسی شد

کتاب «عشق هرگز نمی‌میرد» نقد و بررسی شد
کتاب «عشق هرگز نمی‌میرد» زندگی پروین سٌلگی همسر شهید حاج میرزا محمد سٌلگی که به قلم مونا اسکندری داستان‌نویس همدانی به نگارش درآمده و در اسفند ماه سال گذشته به چاپ رسید، با حضور نویسنده و راوی کتاب مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
پنجشنبه ۰۴ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۲:۵۱
کد خبر :  ۱۶۰۹۰۳

به گزارش روابط عمومی حوزه هنری استان خراسان شمالی، نشست نقد کتاب« عشق هرگز نمی‌میرد » عصر دوشنبه، با حضور راوی و نویسنده این کتاب پروین سٌلگی و مونا اسکندری، محمد قاسمی پور منتقد ادبی و جمعی از اهالی علاقمند به کتاب و داستان‌نویسی در سالن اجتماعات سوره حوزه هنری استان برگزار شد.

در این کتاب زندگی زنی به تصویر کشیده شده که نماد صبر و وفاداری است و در کتاب «عشق هرگز نمی‌میرد» راوی خاطرات تلخ و شیرین حضورش در کنار میرزا محمد شده است.

 در این نشست مونا اسکندری به خلاصه‌ای از اتفاقاتی را که راوی کتاب با آن رو به رو شده است پرداخت.

بنده هنوز خواندن و نوشتن نمی دانستم، داستان‌هایم را نقاشی می‌کردم و پدرم نیز نقش پررنگی در شکل‌گیری دنیای امروزم داشت و در دوران کودکی داستان‌های زیادی را برایم می‌خواند. در دوران راهنمایی در نشریات دبیرستان فعالیت داشتم و در زمان دانشجویی همه جوره در نثر ادبی، داستان، کاریکاتور و... قلم زدم و بعد آن با شرکت در جشنواره‌ها و استفاده از کارگاه‌ها، توانستم بیش از چهل رتبه استانی، کشوری و بین‌المللی در زمینه‌های مختلف ادبی کسب کنم.

کتاب‌های بسیاری نوشته‌ام که یکی از این داستان‌ها« عشق هرگز نمی‌میرد» است که جرقه نگارش این کتاب در مراسم شهید علی خوش‌لفظ زده شد که در آن مراسم خانم پروین سلگی همسر شهید حاج میرزا سٌلگی خاطرات شنیدنی تعریف کرد.

سفرهای زیادی به نهاوند داشتیم چرا که خانواده سلگی اهل نهاوند بودند و مدت زمان طولانی در همانجا زندگی کرده‌اند. از همان ابتدای کار، ساعت‌هایی که با خانم سلگی صحبت می‌کردم با خنده‌هایش می‌خندیدم و با گریه‌هایش اشک می‌ریختم انگار جزئی از خاطراتش شده بودم در این مدت رابطه عاطفی محکمی بین من و شهید سلگی و همسرشان خانم پروین سٌلگی ایجاد شده به طوری که بنده حاج میرزا را بابا میرزا خطاب می‌کردم و من را مانند دیگر دخترانشان، دختر خود می‌دانستند.

در این میان دقیقا زمان آغاز نگارش این کتاب در سال ۱۳۹۷، متوجه بیماری سرطانی که به آن مبتلا بودم شدم، و تقریبا تمام استخوان‌های بدن ستون فقرات، شانه، دست و... را درگیر کرد که البته همچنان ادامه دارد و مجبور به شروع فرایند درمانی شدم.

در این مدت نگران روایتی بودم که مصاحبه‌هایش در دستم امانت بود و بعد تمام جلسات درمانی، مجدد به سراغ مصاحبه‌ها رفتم اما به دلیل عوارض دارویی خیلی از خاطرات از ذهنم پاک شده بود و دوباره عزمم را جزم کردم و با مصاحبه ۸۰ ساعته خاطرات چندین بار تکرار و مرور شد. برای اینکه تحقیقاتم بسیار غنی باشد از شاهدین هم پرس‌وجو می‌کردم، تمام سعی‌ام بر این بود خاطرات با اصالت ذکر شود.

پس از تکمیل پژوهش فکر کردم روایت این کتاب را بیش از پیش مانا و بومی کنم به این ترتیب از گویش لُری استفاده و دیالوگ‌ها را به لری نهاوند تبدیل کردم و برای اطمینان از خوش خوان بودن کتاب، چندین نسخه از طرح اولیه آن را به نقاط مختلف حتی خارج از کشور ارسال کردم تا دوستانی که از گویش نهاوندی به دور بودند نظرشان را اعلام کنند که خوشبختانه نظرات دوستان نیز مثبت بود.

در نهایت تنها چند روز مانده به چاپ کتاب، سردار رشید میرزا‌محمد سٌلگی پس از تحمل دوران رنج و سختی باقی مانده از دفاع مقدس در اثر مشکلات تنفسی یا یادگار از حمله شیمیایی رژیم بعث عراق فروردین ۹۹ به جمع یارانش پیوست و فصل جدیدی با عنوان شهادت حاج میرزا به کتاب اضافه شد.

در ادامه این نشست نیز پروین سٌلگی همسر شهید حاج میرزا سلگی، راوی این داستان به خاطرات خود با همسرش پرداخت.

در پایان نشست محمد قاسمی‌پور منتقد ادبی و شرکت کنندگان در این نشست دیدگاه‌ها و نظرات خود را در خصوص کتاب عشق هرگز نمی‌میرد را بیان کردند.

 

ارسال نظر