لحظهای دوربین را به سمت خودش گرفت در حالی که در پس زمینه تصویر صلاح و بقیه رزمندگان در حال دویدن قرار داشتند، گفت: " دیوید فاستر از جِنین، کرانه غربی رود اردن" سعی کرد چهره و صدایش وحشت زده نباشد، ولی خودش از مسخرگی و غیرواقعی بودن حالت چهرهاش، چِندِشش شد.
صدای پاها، نفسهای تند، دوربین که ناهموار در هوا غوطه میخورد و تصاویر را از زمین و آسمان و کوچههای اطراف، انفجارها و زمین خوردنها ضبط میکرد.گویی قلب دیوید از سینه میگریخت.....