شعر، موهبت الهی خداوند برای شاعر است

شعر، موهبت الهی خداوند برای شاعر است
«گنجشک های هشتم آبان» شروعی برای شنیدن سروده های شاعر متعهد و انقلابی بود.
شنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۳:۴۴
کد خبر :  ۳۵۰۴۷۴

به گزارش واحد رسانه و جریان سازی حوزه هنری، به مناسبت برگزیده شدن مرضیه براتی به عنوان چهره منتخب هنرمند انقلابی سال، که در هفته هنر از او تجلیل شد؛ در گفت و گویی صمیمانه و در فضایی آکنده از لطافت شاعرانه، براتی گفت: با علاقه به شعر از کودکی به نوجوانی گذر کردم. در نوجوانی با حضور در انجمن ادبی عارف بجنوردی توانستم پیشرفت کنم و با چاپ و انتشار اولین مجموعه شعری به نام «گنجشک های هشتم آبان» قدم هایم برای حضور در این وادی عاشقانه جدی تر و محکم تر شد. 

شاعر متعهد شهرمان، انجمن شعر آیینی را همچون حسینیه ای مقدس دانست و تاکید کرد: همواره در تلاش بودم با وضو در این انجمن شرکت کنم تا از برکات فراوان، لحظات لطیف شاعرانه و حال خوب شاعران حاضر در این انجمن خصوصا آقای رضوانی شاعر و مدیر این انجمن ادبی بهره مند شوم.

براتی شعر را موهبتی می داند که از درگاه خداوند به شاعر عطا شده است و گفت:  برخود می دانم برای دریافت شعر استعانت از درگاه حق بخواهم. برای پا نهادن در حریم شعر که حریمی پاک و بی آلایش است؛ خود نیز پاک باشم، حضور قلب داشته باشم و همیشه با وضو دست به قلم ببرم.  

شاعر زبان گویای مردم است

براتی این شاعر وقت شناس که در بزنگاه های حساس داخلی، حتی در سایر نقاط جهان، فارغ از هرگونه موضع گیری غیر عادلانه، خود را ملزم به توجه به آن رویداد ضد بشری دانسته و برای بشریت سروده تا صدای رسای هنر را به گوش عالمیان برساند. او معتقد است شاعر زبان گویای مردم است و شعر را رسانه ای قوی برای بیداری و هوشیاری انسانها برشمرد و ادامه داد: مقام معظم رهبری هر ساله نیمه ماه مبارک رمضان در دیدار خود با اهالی شعر تاکید دارند که شاعر با بصیرتی که دارد باید در برحه های مختلف، پرچم شعر را در دفاع از حقیقت بالا ببرد.

دامان طبیعت زیارتگاه الهی است

در شعر خانم براتی می توان رنگ قابل لمس طبیعت را چون میعادگاه او با خدایش حس کرد؛ او طبیعت و زیبایی اش را یادآور زیبایی و زیبا دوستی خالق آن می داند، طبیعت برایش چون سجاده ای سبز و رنگین است که دلها را به عالم ملکوتی اش متصل می کند.

مرضیه براتی با نگاهی عرفانی به طبیعت گفت: طبیعت زیارتگاه الهی و معبد پرندگان و پرستشگاه گلها و گیاهان است که با پا گذاشتن به آن، با نوای سبحان الله و الحمد والله کائنات هماهنگ می شوم و ذکر حق بر زبانم جاری می شود...

یا نور و یا قدوس می خوانند هر روز

کبک و قناری بر فراز آشیانها . . . 

چون کودکی رها در دامان پاک طبیعت گوش به آواز روح نواز پرندگان، صدای سحر انگیز  جیرجیرکها  و قورباغه ها داده و در کنار زلالی چشمه و برکه چشم به سرسبزی دشت و تپه دوخته تا گذر عمر را زیبا و روان حس کنم و منتظر دریافت نوری از دل طبیعت برای سرودن، چشم انتظار می مانم.

سروده های او خالی از جضور انسانها نیست انسانهایی که به گفته خودش؛ انسانهایی قابل ستایشند. مثل اهل بیت علیهم السلام، شهدای عزیز، پدر، مادر و  همسر. نوشتن از این انسانها حال دلش را خوب می کند.

براتی در توضیح اینکه اشعارش سرشار از حس سرزندگی و شادابی هستند، می گوید: کلمات موهبتی الهی اند. همیشه کوشیده ام که با کاربرد کلمات صحیح و دارای انرژی مثبت، حال خوشی را به مخاطبانم منتقل و بذر امید را در قلبها بکارم. 

جنایات اسرائیل روزهای شومی را رقم زد که دل هر انسان آزاده‌ای را در سراسر دنیا به درد آورد؛ حتی در آن روزهای سخت و دلگزا، شاعر معتقد به هنر متعهد، غزلی برای مردم غزه سرود؛ که بعد از ابراز خشم و نفرت نسبت به اسراییل، تلاش داشت شعر را به سمتی هدایت کند که در پایان، مخاطب لذت امیدواری را بچشد. گویا در این شعر براتی احساس تکلیف می کرده است؛ که باید در قلب‌ها امید را زنده نگه دارد. زیرا در ابیات پایانی غزلش خطاب به اسراییل می گوید:

پس می دهی با ذلت و با عشق می سازیم

آجر به آجر کشور پاک فلسطین را

 او در در غزلی که برای همدردی با مردم داغدار کرمان، بعد از حادثه تروریستی سالروز شهادت حاج قاسم سروده است احساس تکلیف می کند که باید خود را ساخت و ایستاد. او در این شعر آگاهانه از ردیف «برخیز» استفاده می کند. بار این داغ جانسوز را چگونه واژه ها بردوش کشند تا حاصل فقط غم و اندوه نشود؟ شاعر دلسوز برخود تکلیف کرد تا از واژه هایی استفاده کند که قوت قلب بدهد؛ بنابراین چنین می سراید:

 

با دستهای زخمی ات ای شهر خونین!

برخیز علم را از زمین بردار ،برخیز

باید به دور خیمه مولا بچرخیم 

سلمان! ابوذر! میثم تمار! برخیز

در شعر براتی می توان ترکیبی شگرف از حماسه و لطافت دید که منجر به خلق حماسه لطیف شده است او در چگونگی رسیدن به این ترکیب بینظیر گفت: نمی شود در ایران عزیز و سربلند زندگی کرد و عاشق پرچمش بود و روحیه حماسی نداشت. حفظ  حرم مقدس ایران از شر نگاه‌های حرام فقط با  حماسه میسر است وقتی که دشمنان قسم خورده اش از هر طرف چنگ و دندان نشان می دهند. خوشا آنان که با تقدیم خونشان در راه وطن و برای سرافرازی پرچم مقدس ایران، زیبا ترین شعر حماسی روزگار را سرودند.

براتی در پایان خاطر نشان کرد: شاعر موظف است قدر وجود خودش را بداند و در طیب و طاهر نگه داشتن   ظرف وجودی اش همواره بکوشد و آن را از بدی و زشتی بپالاید. ظرف وجودی انسان باید برای دریافت موهبت شعر پاک باشد. فتنه های آخر الزمان همیشه در کمین انسانند و از هر طرف ما را احاطه کرده اند. پس باید هشیار باشیم تا دل و روحمان آلوده نشود. چرا که سرمایه اصلی شاعر وجودی عاری از پلیدی است. اگر دل و روح او آلوده شود دیگر چه سرمایه ای دارد؟

با خودمان قرار بگذاریم که  با قرآن با  اهل بیت علیهم السلام با وضو  با  بیداری سحرگاه با پدیده های طبیعت و هر چیزی که ما را به عالم بالا متصل می کند انس بگیریم  تا شعر مثل چشمه ای زلال  از  دل بجوشد  و جاری شود.

حافظ در این باره می گوید: 

هرگنج نهانی که خدا داد به حافظ

از یمن دعای شب و  ورد سحری بود 

امید که خداوند دریچه دل ما را در فتنه های آخر الزمان به سمت حقیقت باز کند. ان شاالله.

ارسال نظر