این اثر نمونه خوبی از تصاویر طبیعت بیجان است. در هلندِ قرن هفدهم در کنار نقاشیهای زندگی روزمره و همچنین منظره، نقاشی طبیعت بیجان را بسیار تحسین کرده و آن را جمعآوری میکردند. این نوع نقاشی، بسیاری از ابعاد جامعه هلندی قرن هفدهم را به طور مؤثر در خود جمع میکرد. نقاشان هلندی اولین کسانی بودند که سنت نقاشی بیجان را پایهگذاری کردند.
امپراطور روح مانند
استین ویک بر کوزه واقع در سمت راست، تصویر نیم تنۀ امپراطوری رومی را نقاشی کرده است. چهرۀ او ممکن بود رجوعی به قدرتها و شکوه زمینی باشد که مرگ آنها را میگیرد، اما شاید هنرمند تصمیم گرفت تا مانع از در نظر گرفته شدن تصویر نوع بشر شود که ر این جا به واسطه حضور جمجه به عنوان نماد آن مطرح میشود. همچنین کوزه ممکن است کنایهای از خطرهای مستی باشد که کتاب جامعه به آن اشاره کرده است.
شاوم، ساز عشق
آلت موسیقی موجود در نقاشی، به طور مستقیم به پوچی تلاش برای دانستن این هنر اشاره میکند، اما لوازم موسیقی نماد عشق نیز هست. شاوم گونۀ قرون وسطایی ساز ابوا(oboe) است.
چراغ خاموش
چراغ را به تازگی خاموش کردهاند، زیرا هنوز تودۀ دود مشهود است. چراغ نیز مانند زمانسنج نمادی از گذر زمان و ناپایداری وجود انسان است.
صدف خالی حلزون
صدف، نماد ثروت، در اینجا خالی است و این خالی بودند به طور مستقیمتری یادآور فناپذیری انسان است. چنین صدف عجیبی، چیزی غریب و دلفریب برای ماست، اما نمیتوانیم بیش از موجود کم بهره از زیستنی که روزی در آن ساکن بوده است، ادعالی مالکیت دائمی صدف را داشته باشیم.
پرتویی از نور
هنرمند تابش نور را به دقت مشاهده و محاسبه کرده است؛ به گونهای که تودۀ اشیای سمت راست را موازنه کرده و شیء مرکزی؛ یعنی جمجمه انسان و یادآور اصلی فناپذیری را روشن میکند. نور در مسیحیت نماد جاودانگی و الوهیت است.
پوچی دانش
کتابها کسب دانش و یادگیری را نمادینه میکند که یکی از ویژگیهای شاخص وجود انسانی است. اما خطر پوچی حتی در این جا نیز وجود دارد؛ زیرا در کثرت حکمت، کثرت غم است و هر که علم را بیافزاید حزن را میافزاید.
پوچیهای زندگی انسان، هارمن استینویک، رنگ و روغن روی چوب بلوط، 39×51 سانتیمتر، 1645، گالری ملی لندن
برگرفته از کتاب هنر مشروح، نوشته رابرت کامینگ، ترجمه سعید خاورینژاد