جایگاه مفهوم شهادت در داستان های جنگ

جایگاه مفهوم شهادت در داستان های جنگ
بقا و دوام هر ملت و جامعه مرهون و مدیون پایمردی ها و از خودگذشتگی های آن ملت و‎ ‎آن جامعه است و چه بسا ‏ایستادگی و از خودگذشتگی های افراد آن جامعه، بیداری‎ ‎و سرافرازی را برای آن جامعه به ارمغان آورده است. با نگاهی اجمالی به ‏تاریخ ملل درمی یابیم که‎ ‎چنانچه ملتی از فرهنگ ایثار و شهادت برخوردار بوده اند، پیروز و سربلند باقی مانده‎اند.
شنبه ۳۰ بهمن ۱۳۸۹ - ۰۸:۱۰
کد خبر :  ۸۲۱۴۷

 

جایگاه شهادت در داستان های جنگ

نویسنده : نبی اله ابراهیمی

مقاله برگزیده همایش ملی ترویج فرهنگ و ایثار و شهادت درسال 87 از دانشگاه اصفهان

از ‏آنجا که اگر بخواهیم همة رویدادهای بزرگی را که در تاریخ زندگی پدید آمده و در‎ ‎صفحات تاریخ ثبت شده است، مشخص و ارزیابی کنیم، ‏هیچ کدام از آنها‎ ‎ارزشمندتر و با اهمیت تر از شهادت نیست؛ ما نیز دراین مختصر، از میان بیش از صدها رمان و داستان مربوط به ‏جنگ در‎ ‎ایران، ناگزیریم تنها به شمار ‏اندکی که دارای‎ ‎ارزش ادبی قابل قبولی هستند و به جایگاه شهادت در ادبیات پایداری ‏کشورمان پرداخته اند، اشارة کوتاهی بنماییم.‏

مقدمه ‏
‏ بقا و دوام هر ملت و جامعه مرهون و مدیون پایمردی ها و از خودگذشتگی های آن ملت و‎ ‎آن جامعه است و چه بسا ‏ایستادگی و از خودگذشتگی های افراد آن جامعه، بیداری‎ ‎و سرافرازی را برای آن جامعه به ارمغان آورده است. با نگاهی اجمالی به ‏تاریخ ملل درمی یابیم که‎ ‎چنانچه ملتی از فرهنگ ایثار و شهادت برخوردار بوده اند، پیروز و سربلند باقی مانده‎اند. ‏مکتب انسان ساز اسلام، شهادت را حیاتی ابدی می شمارد و در قرآن شریف چنین می‏‎ ‎فرماید: «ولا تحسبنّ الذین قتلوا ‏فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون»‏:‎ «کسانی را که در راه خدا کشته می شوند مرده نپندارید، بلکه زنده اند و در ‏نزد خداوند‎ ‎روزی می خورند». همین مکتب و همین قرآن برای مسلمانان بهترین الگو و نمونه درجهاد فی سبیل الله است. در نقش ادبیات در تهییج و ترغیب رزمندگان اسلام، همین بس که‎ ‎پیامبر(ص) عظیم الشأن اسلام در جنگ ها، زمانی که ‏لشکر کفر با رجزخوانی به میدان جنگ می‎ ‎آمد، با کلامی موزون و موجز شعاری را سر می دادند و به لشکر القا می کردند ‏و همین‎ ‎امر موجب پیروزی و سرفرازی لشکر اسلام می شد. پیامبر می فرمود: چنانچه کشته شوید، به‎ ‎بهشت خواهید رفت ‏و چنانچه پیروز گردید و زنده بمانید، سرفراز خواهید شد. در نهضت‎ ‎مقدس حضرت سیدالشهدا(ع) نیز نمونه های بارزی از ‏نقش ادبیات را در تهییج و ترغیب‎ ‎لشکر اسلام و تضعیف لشکر کفر مشاهده می کنیم. ‏

‏ پیشینة بازتاب جنگ در ادبیات به دوران کهن و روزگار اسطوره ها و حماسه ها بازمی گردد؛ به طوری که سهم قابل ‏توجهی از شاهکار های ادبی جهان با موضوع جنگ خلق شده است،که در این زمینه می توان ده ها اثر را نام برد ‏که ‏نویسندگانش با دستمایه قرار دادن جنگ، تصویری از انسان ستیزه جو و صلح جو را به نمایش گذاشته اند.‏ اما جنگ هشت ساله ای که به میهن ما تحمیل شد، به عللی با جنگ های متعارف جهان تفاوت داشت. جنگ هشت ‏ساله ما تجاوز آشکار ارتشی مجهز با پشتوانه سیاسی و نظامی چندین کشور بود، آن هم در برابرکشوری که تازه به ‏استقلال رسیده وتحول بزرگ انقلاب را پشت سر نهاده بود و با مشکلات خاص یک انقلاب نوپا هم روبه رو بود. آمیختگی ‏فرهنگ دینی و روحیه مقاومت و همت مردمی در برابر متجاوزان، شکلی از جنگ را پدید آورد که شاید کمتر شباهتی به ‏جنگ های دیگر جهان پیدا می کرد. فرهنگ شیعی وعلوی متأثر از وقایع تاریخی، بویژه عاشورا، جوهره خاصی به این جنگ ‏بخشید وآن« فرهنگ شهادت» بود. ‏

‏ جنگ، دوزخ عواطف عالی انسانی، نابودگر آرامش و آسودگی زندگی و « صرفگاه عظیم جانها و مالهاست.»‏ (خادمی کولایی، بی تا، ش111). شاید برای ‏پرهیز از این تابوی بزرگ معرفت بشری است که در فرهنگ کشور ما در بیشتر اوقات به جای این واژه از تعبیر«دفاع ‏مقدّس» بهره جسته می شود؛ با این همه گاهی انسانها ناگزیر می شوند که بجنگند تا به آشتی و امنیّت دست یابند. در ‏چنین موقعیتی ادبیات به عنوان قلمرو اصلی ارزشها و اندیشه ها، ضمن تقویت روح جمعی حماسه و ایثار به نمایش هنریِ ‏التهاب ها، تب وتاب ها و هیجانات شورانگیز ملت ها در برهه های حساس و حیاتی نبرد که عموماً با مصائب و متاعب ‏فراوانی همراه است، می پردازد. بدون شک، ادبیات داستانی، پاره ای جدایی ناپذیر و درعین حال گسترده ترین عضو پیکرة ‏ادبیات دفاع مقدس است.‏

‏ جنگ یا ایثار نقشی محرک و کنشگر در خلق ادبیاتی با مضمون جنگ و ایثار داشته اند، ولی صرفاً نمی توانیم بگوییم که ‏ادبیات در این بازی علت و معلولی، نقش معلول را ایفا می کند و تنها می‎تواند در این میان تأثیر پذیرد؛ بی آن که تعاملی ‏دو سویه صورت گیرد. ادبیات نیز می تواند عاملی تأثیرگذار بر جریان جنگ ها،‎ ‎ایثارگری ها و مرگ بر سر آرمان ها ‏باشد.البته، از انصاف نیز نباید دور شد که براستی در بیشتر‎ ‎موارد این ادبیات بوده است که از جریان عظیمی چون جنگ ‏و به تبع آن پیامدهایش، همچون‎ ‎ایثار و فداکاری تأثیر گرفته و آن تأثیرات را به شیوه ای هنری بازتابانده است. درتاریخ ‏بسیار دیده ایم که جنگ ها و فداکاری ها و رنج های مردم درگیر در جنگ به‎ ‎آفرینش آثار ادبی منتهی شده باشد، اما ‏نمونه های اندکی را می توانیم برشماریم که‎ ‎در برانگیختن ایثار و فداکاری همگانی به گونه ای مؤثر افتد که فرجام‎ ‎پیکاری ‏را رقم زند.‏

شهید و شهادت در لغت و اصطلاح ‏
‏ شهید و شهادت از ماده « ش ه د » اخذ گردیده است. شهد در لغت معانی کاربردهای متعددی دارد. مصدر شهادت به ‏معنای حضور، علم به امور ظاهری، شهادت دادن خبر قاطع دادن، مشاهده نمودن و برخی معانی مشابه به دیگر است. ‏شهید که جمع آن شهداست، بر وزن فعیل به معنی فاعل بوده، گاه در تأویل به معنی مفعول نیز به کار می- رود(ابن منظور، 1405). ‏ ‏دراصطلاح اسلامی، شهید کسی است که در راه خدا کشته می- شود و یا مجاهدی است که درطریق حق جان می سپارد(همان)‏.‏ ‏جرجانی در کتاب تعاریف خود (ص108) در باب واژه شهید چنین آورده است:‏

‏ « هو کل مسلم طاهر بالغ قتل ظلما و لم یجب بقتله مال لا یرتت ای لم یصبه شیء من مرافق الحیاة». بنابراین تعریف، ‏شهید مسلمان پاک نهاد بالغی است که از سر ظلم و بدون چشمداشت مادی جان سپرده باشد.گفته می شود شهید را از ‏آن جهت شهید گفته اند که چون فرشتگان گواه بهشت اویند یا چون او زنده است و نمی میرد، گویی که شاهد و حاضر ‏است، یا از آن رو که درکار ‏ خدا گواه حق بود تا جان باخت، یا چون به خاطر جان سپاری در راه خدا شاهد کرامت الهی است(همان).

شهادت در راه خدا ‏شامل کشته شدن در میدان نبرد ، ترور و سوء قصد دشمنان نسبت به مؤمنان، کشته شدن دردفاع ازجان، ناموس و مال ‏در هر مکان و زمان می شود (قرائتی، 1377: 308).

شهید و شهادت در ادبیات دینی
‏ ادبیات دینی با این واژه تعامل بسیاری دارد. در قرآن کریم ماده شهد 150 بار به صورت مشتقات مختلف ذکر شده که ‏واژه شهید 35 بار و جمع آن شهدا 20 بار و مثنای آن شهیدین 1 بار به کار رفته است. علاوه برآیات قرآن، روایات اسلامی ‏نیز در پرداختن به موضوع شهید و شهادت، از چنان غنایی برخوردارند که خود تحقیقاتی مفصل و مستقل می طلبد. وسایل الشیعه، مستدرک، بحارالانوار، میزان الحکمه، نورالثقلین،کنزالعمال و دیگر منابع اسلامی با بهره گیری از کلام پیامبر ‏اسلام(ص) و امامان معصوم(ع)، دیدگاه دینی را در باب بار معنایی که واژگان شهید و شهادت ازآن برخوردار است و اجر ‏منزلتی که اسلام برای شهید بر می شمارد، تبیین نموده اند(همان،ج2: 226-228).

‎‏ اگر بخواهیم تمام رویدادهای بزرگی را که در تاریخ زندگی به وجود آمده و در‎ ‎صفحات تاریخ ثبت شده، مشخص و ارزیابی کنیم، ‏هیچ کدام از آنها‎ ‎ارزشمندتر و با اهمیت تر از مسأله شهادت نیست. شهادت تنها از ‏خودگذشتگی و‎ ‎فداکاری نیست، بلکه عبارت است ازخود گذشتگی و فداکاری توأم با بیدارکردن و‎ ‎زنده نمودن ‏تمام افراد انسانها از حالت خفتگی و بی توجهی، لذا ‏شهید با واسطه شهادتش‎ ‎خون در رگ و پیوند افراد مرده و خفته ‏اجتماع تزریق می کند و آنها را زنده و بیدار‎ ‎می سازد.

به طور کلی، ‏مفهوم شهید و شهادت دارای دو رکن اساسی: است: ‏نخست اینکه شهادت‎ ‎با آگاهی کامل صورت می گیرد؛ یعنی شخص خودش آن ‏را انتخاب می کند، در ثانی فی سبیل‎ ‎الله ‏است. وجود همین دو رکن، شهادت را از سایر مرگها متمایز کرده و ارزش آن را مشخص‎ ‎نموده ‏است. خداوند کریم ‏می فرماید: هر گاه بنده ای ملاقات با من را دوست بدارد،‎ ‎ملاقات او را دوست دارم. پیامبر گرامی (ص‎‏)‏‎ ‎درباره ارزش ‏شهادت فرمود: شریفترین مرگها شهادت است. امام علی (ع) نیز در این باره‎ ‎فرمود: ‏پربرکت ترین، شرافتمندترین، با شکوه ‏ترین و گرامی ترین مرگها، کشته شدن در‎ ‎راه خداست. البته «شهادت» انتخاب اول است، ‏جهادگر ابتدا به پیروزی می اندیشد و در‎ ‎مرحلة بعدی آرزوی شهادت می نماید. به فرمودة علی (ع) در دعای قبل از جنگ، « اگر بر‎ ‎دشمن، ‏پیروزمان ساختی، ما را از تجاوز برکنار دار و بر راه حق استوار فرما، و چنانچه‎ ‎آنها را بر ما پیروز گرداندی، شهادت را نصیب ‏ما ‏بفرما و ...» (نهج البلاغه، خطبه 171) وظیفه ما اینست که از ارزشها و آن چیزهایی که شهدای ما به خاطر حفظ آنها جان‎ ‎خویش را نثار ‏کرده اند، ‏محافظت نماییم و به آنها پایبند باشیم.‏

ادبیات داستانی و جنگ ‏
‏ یکی از گونه ها یا به‎ ‎اصطلاح ژانرهای مهم ادبی در هر کشور، ادبیات جنگ آن کشور است. ملل گوناگونی که‎ ‎تاریخ آن ها ‏به پدیدة جنگ نیز مبتلا بوده، به آفرینش ادبیاتی در این باره دست‎ ‎زدند که به فراخور نقش و موضع گیری که در جنگ ‏داشتند، به عناوین متفاوتی شناخته شد:‏‎ ‎ادبیات دفاع کبیر میهنی (روسیه)، ادبیات مقاومت (فرانسه)، ادبیات جنگی (ایالات‎ ‎متحده)، ادبیات ضد جنگی (آلمان پس از جنگ)، ادبیات دفاع مقدس و یا پایداری( ایران‎ ‎‏)‏‎ ‎و‎...‎

‏ تردیدی نیست که پای ادبیات دیرزمانی است در مقولة جنگ گشوده ‏شده و همیشه یک تم اساسی برای ‏‏داستان‏نویسان جهان بوده است. ‏داستان‏های بسیاری را می‏شناسیم که جنگ اگر نه تمامی موضوع که ‏بخش ‏عمدة اثر ‏داستانی را شامل می‏شود، اما لزوما همه نویسندگان ‏داستان‏های جنگی از نزدیک شاهد ‏وقایع جنگ نبوده‏اند.

نوشتن درباره جنگ، عرصة گسترده‏ای را پیش روی داستان‏ نویس قرار ‏می‏دهد که می‏تواند از طریق ‏‏" ثبت ‏هنرمندانه" وقایع، تصویرگر ‏دلاوری‏ها، حماسه‏ها، پیکارها، شکست‏ها و پیروزی‏ها و نگارگر ‏عوارض و ‏تبلیغات آن باشد. با ‏بررسی اندکی در سیر داستان‏نویسی دو قرن ‏اخیر جهان، این نکته روشن ‏می‏شود که رمان‏ها و داستان‏های کوتاه ‏بسیاری ‏با بهره‏گیری از زمینة رویدادهای جنگی و ‏مخاصمه‏های قومی، ‏که گاه بین دو یا چند کشور، بین اقوام گوناگون از یک ‏ملیت و یا ‏بین طرفداران دو ‏نحله فکری و عقیدتی صورت گرفته، نوشته شده است. ‏جنگ‏های اول و دوم جهانی در این ‏میان، ‏بخصوص انگیزة خلق آثار ‏ادبی بسیاری شده است. ‏

‏ "همینگوی" ضمن اینکه در مبارزات داخلی اسپانیا حضور داشت و ‏رمان ناقوس‏ها برای که می‏نوازد ‏او برگرفته از ‏این جنگ ‏داخلی است، خود از زخمیان جنگ جهانی اول نیز بود. "تولستوی" نیز ‏تصویرگر ‏زوایای دقیق و صحنه‏های ‏غریب جنگ‏های روسیه و فرانسه در ‏رمان عظیم جنگ و صلح است. او در ‏این رمان، گیراتر از هر مورخی ‏جزئیات وقایع را ‏نشان می‏دهد و داستان او ماندگارتر از هر اثر ‏تاریخی، ‏تصویرگر شرح رنجها و شادیها و پیروزی و شکست‏هاست. ‏

‏ "برباد رفته" اثر مارگارت میچل، "زنی تنها در میان جمع" اثر ‏هاینریش بل، " قربانی" و "پوست" دو اثر از ‏مالاپارته و ‏صدها اثر ‏برجستة دیگر به نحوی شگرف و دلپذیر گوشه‏هایی از رویدادهای عظیم ‏دو ‏جنگ بزرگ جهانی را ترسیم ‏کرده‏اند که به حقیقت تاریخ دقیق و ‏راستین، از دل همین رمان‏ها و ‏داستان‏ها استخراج می‏شود. ‏

‏ این سلسلة طولانی تا امروز همچنان با شدت و ضعف ادامه دارد و ‏نویسندگان روزگاران اخیر نیز حتی ‏اگر جنگ را از ‏نزدیک لمس نکرده ‏باشند، با شناخت موقعیتهای جنگ و عوارض و حواشی آن، گسترة ‏‏تخیل خویش را تا دوردستهای ‏تاریخ می‏برند و با بهره‏گیری از حوادث ‏جنگ به خلق آثار ‏داستانی می‏پردازند. بیان موضوع جنگ در ‏قالب داستانی و ‏گزارشهای ادبی طی سالهای متمادی از ‏گذشتة دور تا ‏امروز استمرار داشته و این رشته هیچ گاه انقطاع نیافته است و ‏این ‏همه نشان می‏دهد ‏که موضوع جنگ هیچ گاه از زندگی انسان و ‏بالطبع از زندگی صاحبان اندیشه و قلم خارج نشده است و ‏‏استمرار ‏آن تا امروز چندان عجیب و غیرعادی نیست.

‏ بازار ادبیات جنگ همیشه گرما و حرارت خاصی داشته است. به قول ‏مؤلف جامعه‏شناسی جنگ «جنگ ‏آفرینندة ‏تاریخ است، و در واقع ‏تاریخ صرفا با شرح کشمکش‏های مسلحانه آغاز شده و بعید است که ‏‏این پدیده، زمانی کاملا از میان ‏برود، زیرا جنگ‏ها به هر حال ‏مشخص‏ترین مبادی تاریخ و در عین حال ‏مرزهایی هستند که مراحل مهم ... را از ‏یکدیگر متمایز می‏کنند. تقریبا تمام تمدنهای معروف در ‏اثر ‏جنگ از بین رفته‏اند. تمام تمدنهای جدید نیز با جنگ پا به ‏‏عرصة وجود نهاده‏اند.»‏ (فرخجسته، بی تا : 1 و125)

‏ با شعله ور شدن آتش جنگِ ناخواسته در ایران و تداوم آن درطول سالیان دراز، ادبیاتی با ویژگیهای خاص و ‏منحصربه فرد در این کشور پدید آمد که شاخة ادبیات داستانیِ آن به دلیل برخورداری از ظرفیتهای قابل توجه در انعکاس ‏عینی و جزء نگارانة حالات گوناگون آدمیانِ درگیرِ جنگ، برخلاف محدودیت هایی که در شعر وجود دارد، عرصة وسیعی را ‏برای فرانمایی و بازتاب فرهنگ ایثار و شهادت فراهم کرد. با گذشت زمانی نسبتاً دیرآهنگ از فعالیت این نوع ادبی، ماهیت ‏و هویت آن در ذهن ها و زبان ها جای گرفت و نیاز به شناخت خصایص و مؤلّفه های آن، جهت تعیین جایگاه مفهوم و قرار ‏دادن آن در طبقه بندی های ادبی و هنری روز به روز بیشتر از پیش احساس شد.‏

‏ هنوز شاید تعریف روشن، جامع و مانعی از داستان جنگ بیان نشده است. « اصطلاح داستان جنگ توسّعاً به ‏داستان هایی اطلاق می شود که بیانگر رویداد ها و حوادث و تأثیرات جنگ باشد؛ ادبیاتی که به صحنه های رزم ‏می پردازد؛ ادبیاتی که بوی باروت و انفجار و مرگ می دهد.»‏(جزینی، سایت فرهنگ ایثار)« داستانی که از جنگ، برای جنگ، درباره جنگ و حواشی ‏آن نوشته می ‏شود، ‏ادبیات داستانی جنگ محسوب می گردد.‏»‏

بی شک در این مختصر نمی توان به درستی انعکاس مفهوم شهادت را در داستان های جنگ بازگفت. این مختصر تنها ‏فتح بابی خواهد بود برای پژوهشی جدی در مفهوم شهادت در ادبیات داستان جنگ. از این رو، از میان بیش از صدها رمان ‏و داستان مربوط به جنگ در‎ ‎ایران، ناگزیریم تنها به تعداد ‏اندکی که دارای‎ ‎ارزش ادبی قابل قبولی به شمار می آیند، اشاره ‏کوتاهی بنماییم. از این رو، شاید ناچار باشیم در این بخش، با‎ ‎تسامح بیشتری به ذکر ‏نمونه هایی از ادبیات پایداری ‏کشورمان بپردازیم‎‏ و‏‎ ‎همین جا از خوانندگان و بویژه نویسندگانی که نام و اثرشان از قلم افتاده است،‏‎ ‎پوزش می خواهیم‎‏.‏
‏ ‏
‏تاریخچه:‏

‏ پس از انقلاب اسلام و فروریزی نظام شاهنشاهی، ادبیات معاصر ایران بتدریج چنان مشخصات بارزی می یابد ‏که ‏می توان از آن به عنوان‎ ‎آغاز یک دوره تازه ادبی سخن گفت؛ دوره ای که ضمن داشتن پیوند با سنت ‏داستان نویسی ‏‎ ‎ایرانی رو به ساحت های نوین نگارش و مضمونهای جدید دارد . تغییر نحوه دیدن نسلی که‎ ‎از آتش ‏انقلاب و جنگ و تبعات ‏سیاسی و اقتصادی آنها گذشته است، سبب تغییر حساسیتهای‎ ‎ادبی می شود. همین ‏تغییرهاست که ادبیات یک دوره را از ‏ادبیات دیگر دوره ها متمایز‎ ‎می سازد. از همین دوره می توان از شکل ‏گیری ادبیاتی با عنوان ادبیات انقلاب اسلامی‎ ‎یاد ‏کرد. نخستین آثار داستانی که در این زمینه نوشته شد، جنبه ‏گزارشی داشت، مانند‎ ‎لحظه های انقلاب یا گام به گام با ‏انقلاب ‏‎که خاطرات نویسندگان آنها از ‏ایام انقلاب است. آثار متعددی نیز با جنبه استنادی در‎ ‎افشای سیاهکاریهای رژیم ‏شاه پدید آمد. آنگاه ‏نویسندگانی مانند ناصر ایرانی، اسماعیل فصیح، احمد محمود، محسن مخملباف، قاسمعلی فراست، ‏جواد ‏مجابی و رضا‎ ‎براهنی در قالب رمان انقلاب به نگارش پرداختند.‏‎ ‎در سال 1358 حوزه اندیشه و هنر‏‎ ‎اسلامی به کوشش جمعی از شاعران و نویسندگان تشکیل شد ‏که بر نقش دین در هنر ‏و ادبیات‎ ‎تأکید داشت و داستان نویسان تازه ای تربیت کرد.این نویسندگان با شروع جنگ‎ ‎تحمیلی در پایان تابستان 1359 ‏ادبیات جنگ را پدید آوردند. ‏مجموعه داستانهای دو‎چشم بی سو (1363) و شش تابلو (1360) ‏‎ ‘ ‎داستان بلند مرغ آمین ‏‏(1360) و زمین سوخته (1363) ‏‎ ‎را می توان از نخستین آثار ادبیات جنگ دانست. از سال 1359 نوشتن داستان در ‏مورد‎ ‎‎انقلاب کاستی گرفت و نگارش داستان در مورد جنگ آغاز شد که در سال 1369 به اوج خود‏ رسید. در طی این دهه ‏نزدیک به 1600 عنوان داستان کوتاه در مجلات و مجموعه داستانها و‏‎ ‎‏46‏‎ ‎رمان ‏و داستان بلند انتشار یافت. تقریباً هیچ ‏نویسنده ای نسبت به جنگ و پیامدهایش بی تفاوت نماند؛ به ‏طوری که از 1359 تا 1373 بیش از 258 نویسنده از ‏زندگی‏‎ ‎روزانه در جبهه ها، عملیات نظامی ، ‏شکنجه در بازداشتگاه های دشمن ، آشفتگی زندگی در‎ ‎مناطق غیرنظامی ، ‏جنگ شهرها و کشته ها و ‏ویرانیها ، آوارگی مردم جنگ زده و تعارضهای‎ ‎پدید آمده میان مهاجران و مردم شهرهای مهاجر ‏پذیر ‏نوشتند.

‏ نخستین سمینار بررسی رمان جنگ در ایران و جهان برای بررسی کارهای صورت گرفته در این زمینه در ‏سال 1372 ‏‎برگزار می شود . نهادهای گوناگون، دفاتری برای حمایت و گسترش ادبیات انقلاب ‏اسلامی‎ ‎و جنگ دایر می کنند. حوزه ‏هنری ضمن تأسیس دفتر ویژه ادبیات انقلاب اسلامی مجله‎ ‎ادبیات ‏داستانی را تأسیس می کند. این نشریه از آبان ماه ‏‏1371 جانشین جنگ سوره می‏‎شود که پانزده ‏شماره آن منتشر شد. دفتر هنر و ادبیات ایثار از سال 1369 ‏‎ ‎نویسندگان ‏را به نوشتن رمانهایی ‏درباره جانبازان فرا می خواند. در آذرماه 1367 دفتر‏‎ ‎ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری با هدف ‏‏گردآوری و تدوین آثار ادبی و هنری به جای‎ ‎مانده از دوران دفاع هشت ساله به مسؤولیت مرتضی ‏سرهنگی تاسیس ‏می شود و طی یک دهه‎ ‎بیش از چهارصد عنوان خاطره، یادداشتهای روزانه ‏رزمندگان، داستان و نمایشنامه و‎ ‎فرهنگ ‏جبهه انتشار می یابد. مرکز فرهنگی سپاه پاسداران انقلاب ‏اسلامی نیز از سال‎ ‎‏1373 به منظور توسعه فرهنگی و ادبیات ‏ دفاع مقدس اقدام به چاپ کتاب در ‏این زمینه‎ ‎می کند.(حداد،1373: ش 24). همچنین می توان از بنیاد حفظ آثار جنگ و واحد جنگ وزارت ‏ارشاد اسلامی یاد‎ ‎کرد. بدین سان آثار گوناگونی در زمینه جنگ و انقلاب پدید می آید، مثل باغ بلور‎ ‎‏(1365) ریشه ‏دراعماق(1373) ، نخلهای بی سر(1363)‏،‎ گلاب خانم ‏‏(1374) ، عشق سالهای جنگ (1373ش)، قاصدک‎ ‎‏(1371) ، ‏‏ملاقات در شب آفتابی (1374)، ترکه های درخت آلبالو (1368)، ‏زمستان 62 (1366)، عروج (1363)، خوابهای‎ ‎تلخ ‏عمران ‏‏(1370) دوشنبه های آبی ماه (1375) ، پل‎ ‎معلق ‏‏(1381 ) فال خون، سفر به گرای دویست درجه( 1375) ، ‏گنجشکها بهشت را می فهمند (1376) ، دل‎ ‎دلدادگی (1377) ‏ شعله ها درآب (1378) ارمیا (1374‏‎‏) و هلال پنهان ماه ‏‏(1377) وآثاری از‎ ‎نویسندگانی ‏چون سید مهدی شجاعی ، فیروز زنوزی جلالی و دیگران‎.

‏ نویسندگان داستانهای جنگ در دهه 1360 از‏‎ ‎خطوط مقدم جهبه گزارش می دادند یا خاطرات رزم ‏و چگونگی به ‏شهادت رسیدن همرزمان را به‏‎ ‎یاد می آورند و تجربه های شرکت در مخاصمه را به مضمون ‏اصلی داستانهایشان تبدیل می‎ ‎‎کردند و اما در دهه 1370 با پایان یافتن جنگ، بخش عمده ای از ‏این ادبیات به شرح‎ ‎بازگشت رزمندگان ازجبهه اختصاص ‏می یابد . اغلب نویسندگان داستان سربازانی را ‏می‎نویسند که به خانه بر می گردند و با دنیای تازه ای مواجه می شوند. ‏ادبیات جنگ طی‎ ‎دو دهه ای ‏که از عمر آن گذشته، تغییرات صناعی و مضمونی گوناگونی را گذرانده است‎ ‎که پژوهش در ‏آنها از نظر ‏اجتماعی و ادبی واجد اهمیت است. ‏

درعرصة قابل تأمل ادبیات داستانی امروز ایران، اگر از چند ‏مورد اثر داستانی که در اوایل پیروزی ‏انقلاب اسلامی و قبل ‏از شروع ‏جنگ هشت‏ساله چاپ و نشر یافته، بگذریم و از سر حوصله و دقت ‏به ‏‏داستان‏های بلند و کوتاه چاپ شدة ایام ‏جنگ تحمیلی و پس از آن ‏بنگریم، عمده‏ترین آثار داستانی ‏ایرانی را متأثر از این جنگ ‏می‏یابیم که نویسندگان این آثار ‏عموما یا به طور مستقیم از جنگ ‏تاثیر ‏پذیرفته‏اند و یا به طور غیر مستقیم از این پدیده تأثیر ‏پذیرفته‏اند. ‏‏تا آغاز سالهای هفتاد، بیش از 1160داستان کوتاه درباره جنگ تحمیلی در مطبوعات ‏چاپ شده که ‏نویسندگان آنها - چه آنها که در جنگ بودند و جنگ را تجربه کردند و چه آنان که از دور ‏شاهد صحنه‏های جنگ بوده‏اند - ‏عموما صادقانه و خالصانه و گاه با نگاهی منتقدانه، به بیان احساس ‏خویش پرداخته‏اند‏(مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگی،1372).

‏‏ در همین زمان نیز از مجموع قریب به210 داستان بلند چاپ شده، 33 ‏رمان و داستان بلند به طور مستقیم به ‏موضوع جنگ پرداخته‏اند که 21 مورد از این 33رمان و داستان ‏بلند با دیدگاه مثبت ‏به مقولة جنگ پرداخته‏اند. در چهار ‏مورد دیگر نوعی نگرش حد وسط و بینابینی ‏وجود دارد و تنها در 8 رمان و داستان بلند با موضوع جنگ با دید منفی ‏برخورد شده است که ‏نویسندگان آنها با گذشتن از بیشترین مواهب و وجوه مثبت جنگ و دفاع هشت‏ساله، تنها به ‏برشمردن و ‏بزرگ‏نمایی وجوه منفی احتمالی - که هیچ جنگی از این وجوه خالی نیست - و یا اصولا جستجوی ‏آسیب‏ها ، ‏ناگواریها و زوایای تاریک جنگ پرداخته‏اند(بنیاد جانبازان انقلاب اسلامی، 1372 : 85).

‏تقسیم بندی ادبیات جنگ
‏ با در نظر گرفتن مؤلفه هایی چون نوع شخصیت های اصلی داستان، ‏هویت شهدا، فضای حاکم بر داستان، تفکر و ‏چگونگی طرح شعار و پیام نهایی داستان می توان داستان های جنگ را به سه گروه تقسیم کرد(حنیف،بی تا: 164):
الف- داستان های مثبت نگر؛
‏ب- داستان های منفی نگر‏؛
ج- داستان هایی با نگاه سوم.
داستان های مثبت نگر تنها آثار مثبت جنگ را می بینند؛ یعنی ایثار،گذشت و مقاومت مردمی؛ و ‏کمتر به تلخی های آن ‏اشاره می کنند؛ اما داستان های منفی نگر صرفاً به مباحثی چون تخریب، ویرانی، آوارگی، کشتار و آسیب ‏های اجتماعی ‏جنگ نگاه می کنند. دراین گونه داستان ها، خواننده تنها با نمایشی از زشتی های جنگ روبه رو می شود. تصویر یکسر سیاه، ‏تاریک و نکبت بار؛ در داستان ها با نگاه سوم،‏ نگاه به جنگ نه مثبت و نه منفی است، بلکه ترکیبی از دو گرایش قبل است؛ ‏یعنی هم تلخی ها و ویرانی های جنگ باز گفته می شود و هم جان فشانی ها و مقاومت ها. ‏

‏ در بخش داستان های مثبت نگر، می توان به آثاری چون ؛ پل معلق، اثر محمدرضا ‏بایرامی؛ دره جذامیان، اثر میثاق امیر فجر؛ دل‏دادگی، اثرشهریار مندنی پور؛ سرود اروندرود، اثر منیژه ‏آرمین؛ سرود مردان آفتاب، اثر غلامرضا عیدان؛ طلوع در مغرب، اثر رنجبر گل ‏محمدی؛ نخل های ‏بی سر، اثر قاسمعلی فراست و نشانه های صبح، اثر ابراهیم حسن بیگی اشاره نمود. ‏

‏ در بخش داستان های منفی نگر می توان ازآداب زیارت، اثر تقی مدرسی؛ بالاتر از عشق، اثرپری منصوری؛ ثریا در اغما و ‏زمستان 62 ،از اسماعیل فصیح؛ شب ملخ ،اثر جواد مجابی؛ محاق ،اثر ‏منصور کوشان و ناگهان سیلاب، اثر مهدی سحابی نام برد.‏

‏ در داستان هایی با نگاه ‏سوم به آثاری همچو باغ بلور محسن مخملباف؛ خانه سفید میاندوآبی (یعقوب آژند) زمین ‏‏سوخته احمد محمود؛ گنجشک ها بهشت را می فهمند حسن بنی عامری و هلال پنهان ‏علی اصغر شیرزادی پرداخت.‏

مفهوم شهادت در داستان های جنگ
‏1- گروه نخست
‏ درآثارگروه نخست، مرگ در جنگ نوعی انتخاب آگاهانه و داوطلبانه به حساب می آید؛ مرگی که باعث رستگاری او و ‏رهایی دیگر انسانها می شود. این گونه آثار را اغلب جوانانی نوشته اند که این انقلاب را باور کرده و پذیرفته بودند که این ‏جنگ به هرحال بر ‏ما تحمیل شده؛ و اگر بخواهیم در مقابلش نایستیم و مقاومت نکنیم، همه چیزمان در خطر است. ‏این جور ‏آثار، هم به جبهه پرداخته اند و هم به پشت جبهه. بعضی وقتها هر دو این فضاها، در این آثار دیده ‏می شود. ‏نخل‏های بی‏سر نوشتة قاسمعلی فراست، عروج نوشتة ناصر ایرانی، سرود مردان آفتاب نوشتة ‏غلامرضا عیدان و ‏اسماعیل اسماعیل نوشتة محمود گلابدره‏ای، سرود اروندرود نوشتة منیژه آرمین، مادر شهادت فرزندت مبارک، نوشتة ‏فهمیه خدادوست، فقط به زمین نگاه کن، نوشتة محمد رضا کاتب، به عنوان نمونه‏های برجسته رمان ‏مثبت‏نگر است که ‏شخصیت‏های آنها برای رضای خدا می‏جنگند و همسو با دولت و انقلاب و توده‏های ‏عظیم مردم هستند و مرگ را در این ‏جنگ شهادت می‏دانند. دفاع از میهن را دفاع از حدود و ثغور ایمان ‏خود قلمداد می‏کنند و حضور در جبهه را آگاهانه ‏پذیرفته‏اند. ‏ ‏

‏ از جمله در «سرود اروند رود» اکبر که درگیر مسایل سیاسی است، با آغاز جنگ به صف رزمندگان می پیوندد و در ‏مصاف مردانه ای به شهادت می رسد (آرمین، 1368: 48). یا در« مادر شهادت فرزندت مبارک» هم محسن داوطلبانه به جنگ می رود و به ‏شهادت می رسد(خدا دوست، 1368: 48). در رمان « فقط به زمین نگاه کن» رزمنده ایرانی که در اسارت بازجویی می شود، مقاومت ‏می کند و در ‏ نهایت تیرباران می شود(کاتب،1372: 72). در« نخل های بی سر» هم ناصر شخصیت اصلی که غم شهادت نزدیکان خود را هم دارد، در ‏جنگ به شهادت می رسد (فراست، 1363: 2464).

در این خصوص، می توان به آثار دیگری چون طالع باز یافته نوشته مسعود شکویی، ترکه های درخت آلبالو نوشته ‏اکبر خلیلی(1368)، آینه شکسته نوشته هما کلهری و... اشاره کرد.

‏ همچنین درآثاری چون «فراسوی ستیزها» نوشته ‏کورش صفایی، « چشم های اشک آلود نوشته جلیل پور(1364: 22)، « زمین سوخته» احمد محمود،« چشمانم زنده است» هادی ‏خرمالی، (1369: 110) شهادت موضوع فرعی داستان را تشکیل داده است و باعث پر رنگ شدن آن می گردد.‏ درآثاری نیز مفهوم شهادت، به صورت تأثیر معنوی شهید بر بازماندگان جلوه می کند، که گاهی این تأثیر به شکل تحول ‏یک شخصیت اتفاق می افتد؛ مثل رمان « عروج» که در آن شهادت حسین، کاپیتان تیم محل بر اهل فامیل و اطرافیان ‏تأثیر می گذارد، بویژه بر دوست صمیمی اش مهدی که درنهایت باعث می شود او هم به جبهه برود (ایرانی،1363: 241).

‏ دراغلب این داستان ها شهادت یک فرد، نه تنها دیگران را از جنگ باز نمی دارد، بلکه به عنوان الگویی اخلاقی و رفتاری ‏پیروی می شود و جای خالی او در جبهه خیلی زود توسط دوستان و نزدیکانش پر می شود تا راه او ادامه یابد. ‏در رمان « زمین سوخته» شهادت برادر خالد در بمباران شهری، نوعی تأثیر روحی ایجاد می کند. راوی نعش برادر شهید را ‏در گورستان بردوش می گیرد، حتی اگر این تاثیر در یک احساس غیرارادی هم باشد، تکان دهنده و نمایشی است(محمود،1361: 344).

در رمان « او را که دیدم زیبا شدم» (ارسطویی،1372: 71). دختری به نام شهرزاد برای استفاده از سهمیه رزمندگان در ‏کنکور دانشگاه به امدادگری رزمندگان می رود و با رزمنده مجروحی به نام ابوطالب که جانبازی با در صد بالاست، آشنا و عاشق او می شود. ابوطالب شهید می شود و شهرزاد کاملاً متحول می شود.‏ یا در« طلوع زمین» نوشته رنجبر گل محمدی، محتکر ضد انقلابی که متحول شده ، در پی‎ ‎شهادت دو فرزندش به ‏جبهه می رود و شهید می شود‎‏. در این گونه آثار، شهید با شهادت خود جلوه ای از جهاد با نفس و ایثار را به نمایش ‏می گذارد و بعد از او هم رایحه ای به جا می ماند که مشام بازماندگانش را معطر می سازد.

‏برخی داستان ها از نوع نخست به خانواده شهید می پردازند که فقدان شهید در خانواده که اغلب پدر یا پسر است، ‏خانواده را دچار مشکلات روحی و احیاناً اقتصادی می کند. کاوه بهمن در رمان « جنگی که بود»‏ (1377: 205) روایت خانواده ای را در ‏ شهر خرمشهر باز می گوید که جنگ کانون گرم آن ها را برهم می زند. مادر کشته می شود و شیرازه شهر و خانواده از هم می پاشد.
در برخی داستان ها زندگی خانواده شهید باز گفته می شود. صبر و شکیبایی اعضای خانواده در فقدان عزیزشان و احیاناً ناشکیبایی آنها جلوه ای از ارزش آنهاست. در رمان « زمین سوخته » وقتی خالد به پیکر برادر شهیدش می رسد،‏ جسد را روی دوش می اندازد و می دود. اگر چه این عکس العمل غیر ارادی ناشکیبایی برادری را ‏می رساند، ‏اما تأثیر عاطفی شدید در خواننده به جا می گذارد.‏ ‏در رمان نخل های بی سر هم چگونگی مطلع شدن مادر از شهادت فرزندش قابل توجه است. شهناز ‏دختر یک ‏خانواده کشته می شود و مقاومت شهری شکل می گیرد، و با خبر فتح دوباره خرمشهر داستان ‏تمام می شود. یکی ‏از آثاری که موشکافانه به نمایش خانواده در فقدان شهید می پردازد، رمان « باغ بلور» ‏نوشته محسن مخملباف ‏است. زن شهیدی به عقد برادر شهید درآمده که خبر اسارت شهید از عراق ‏می رسد و... در این رمان چند ‏خانواده رزمنده و شهید، در بخش سرایداری یک خانه مصادره ای که از آنِ فردی طاغوتی است، زندگی می کنند ‏و... در این رمان زندگی خانواده شهید نقد و بررسی می شود. (مخلباف، 1365: 352). در برخی داستان هایی که محور ‏طرح داستان تحول در شخصیت هاست، دیگر چگونگی ‏شهادت شخصیت اصلی و فرعی چندان اهمیت ندارد، ‏بلکه مهم تأثیری است که این شهادت بر ‏اطرافیان می گذارد.

در برخی داستان ها وقتی فردی به شهادت ‏می رسد، افراد دیگری جای او را پر ‏می کنند، و شهادت فردی به معنای دعوت دیگران به پایداری، مقاومت و ‏مبارزه است. گاهی هم تنها تأثیر ‏بعد اخلاقی شهید در دوستان او موضوع داستان قرار می گیرد. داستان بلند «‏آب» از غلامرضا عیدان، ‏روایت عظمت روح های بلند سه رزمنده در حال مرگ است(1370: 47).

‏ در رمان « طلوع در صبح روز دیگر» نوشته حسین اعرابی، تحول « معقول السلطنه» دستمایه قرار ‏گرفته ‏شده است.‏ ‏ داستان هایی که درباره اسارتگاه و بازداشتگاه ها نوشته شده است، در واقع بخشی از ‏حوادث پنهان ‏مانده جنگ را باز می گوید، زندگی سخت و طاقت فرسا و شکنجه در اردوگاه ها و نهایتاً به ‏شهادت رسیدن ‏رزمندگان موقعیتی جذاب و پرحادثه در داستان به حساب می آید (1369: 188). در« تنگه زانکوها » ‏نوشته حسین ‏بهزاد،گروهی اسیر می شوند و آرمین زیر شکنجه ها شجاعانه مقاومت می کند و چیزی را ‏لو نمی دهد و بالاخره ‏هم کشته می شود‏ (1371: 77). در داستان « روزهای طولانی» رضا رئیسی، سرگذشت اسیری ‏باز گفته می شود که شاهد ‏شکنجه و شهادت دوستانش در اسارت بوده است (1370: 165). در رمان « فقط به ‏زمین نگاه کن» نوشته محمدرضا ‏کاتب، سرگرد عراقی با شکنجه کردن اسرای ایرانی قصد گرفتن اخبار ‏نظامی دارد. نوجوانی اسیر زیر شکنجه ‏مقاومت می کند و بعد پیرمرد اسیری می آید و در نهایت سرگرد ‏عراقی دستور اعدام او را می دهد (کاتب، 1372: 72)‏.

سید یاسر ‏هشترودی‎ ‎‏«‏‎‏ خواب های تلخ عمران» را که درباره ‏بازداشتگاه های عراق است، بر اساس گفتگوهایش با‏‎ ‎یک ‏اسیر ‏ آزاد شده می نویسد. « بازگشت از مرگ» اثر عبدالجبار اسدی حویزیان نیز مضمونی‎ ‎مشابه دارد‎‏. در ‏‏این آثار شهادت مظلومانه رزمندگان در اسارتگاه ها نشان داده می شود؛ شهادت سخت و قهرمانانه.‏

‏ تراژیک ترین طرح های داستان های جنگ، روایت انتظار بی پایان بازگشت رزمنده ای است که هرگز ‏باز ‏نمی گردد. انتظاری بی فرجام، شهیدی بی مزار، جلوه ای ماندگار از حماسه ای است فراموش نشدنی. ‏در رمان « ‏زن، جنگ، امید» نوشته احمد جانه، داستان زنی که شوهر و برادرش در جنگ ناپدید ‏شده اند، باز گفته می شود(1370: 272).‏ ‏در رمان « زیر درخت آلبالو» احمد اکبری ‏قصه مفقودالاثر شدن نادر و ‏انتظار همسرش را باز می گوید‏ (اکبری، 1371: 222).
‏2- گروه دوم‏
‏ در داستان ها با نگاه دوم که به طور عمده با رویکرد سیاسی نوشته شده اند، جنگ مفهومی متفاوت دارد. ‏در این آثار ‏جنگ ‏پدیده ای صرفاً سیاسی است و شرکت کنندگان در آن قربانیان محض آن شمرده ‏می شوند. در این آثار ‏کمتر به رویکرد ‏مقاومت های مردمی پرداخته شده است. در بسیاری از این آثار به دلیل ناآشنا بودن نویسندگان با فضا های میدان نبرد، ‏فضای شهرها دستمایه کار قرار گرفته شده است. در این داستان ها به پیامدهای تلخ اجتماعی و بعضاً اقتصادی و... جنگ ‏توجه شده است. در این آثار، کشته های جنگ، قربانیان ساده لوح و احساساتی هستند که بدون درک شناختن اثر ‏جنگ به میدان نبرد می روند. البته، گاهی اجبار و یا انگیزه های مالی بهانه ای است برای مشارکت در جنگ و در نهایت کشته ‏شدن در آن. و این کشته شدن در جنگ، مرگ اسفبار و دلخراش جبران ناپذیر است. این آثار معمولاً وارد جبهه نمی شوند، ‏و اگر هم احیاناً بشوند، دستشان فوری رو می شود و مخاطب آشنا با جنگ می فهمد که نویسنده، اصلاً با جبهه آشنایی ‏نداشته است. این نویسندگان، معمولاً به جنگ شهرها پرداخته اند، به مهاجرت مهاجران جنگ پرداخته اند و به تبعات منفی ‏جنگ در زندگی ساکنان شهرهای کشور. این آثار، تلخی، سیاهی، تیرگی، یأس و اعتراض ‏نسبت به جنگ است. درواقع در این آثار، جنگ تحریف شده است. فقط روی منفی سکۀ جنگ، آن هم اغلب در مبالغه آمیزترین ‏شکل آن مطرح شده است.

‏ « زمستان 62» و « ثریا در اغما» و «آداب زیارت» و « شب ملخ» ‏نوشتة جواد مجابی، از نمونه‏های شاخص رمان‏های ‏منفی‏نگر است که شخصیت‏های آنها اغلب از مرگ ‏می‏ترسند، کمتر با شهادت آشنایند و اهل غارت و فرارند. ‏در این نمونه ها جنگ به جای اینکه در میدان نبرد روایت شود، در کوچه پس کوچه ها و خیابان های شهر، در سیمای ‏بمباران ها و نابسامانی ها به نمایش گذشته می شود. اگر شخصیتی هم در میدان نبرد کشته می شود، انگیزه ای برای رفتن به ‏جنگ ندارد، یا ظاهرا به اجبار به جنگ فرستاده شده و یا بهانه هایی غیر از انگیزه های داوطلبانه معنوی دارد؛ مثلا در رمان ‏آداب زیارت نوشته تقی مدرسی، مهرداد رازی برای دیدن بین النهرین و خرابی های بابل به جبهه می رود و به شهادت ‏می رسد (مدرسی،1368: 262). ویا خلبان جوانی که در رمان « ناگهان سیلاب» به انگیزه ارتقای درجه به جنگ می رود و کشته ‏می شود (سبحانی،1368: 182).‏ و یا بهمن شخصیت رمان « گیسو» به جبران خطاها و فرار از گناه به جبهه می رود (ربیحاوی،1372: 293). در این گونه داستان ها کشته شدن آدمهایی که اغلب انگیزه ای برای جنگ و حتی مقاومت ندارند، بیشتر قربانی های جنگ ‏محسوب می شوند تا قهرمان های نبردهای ملی و مذهبی.‏

‏3- گروه سوم‏
‏ رمان‏های «باغ بلور» ‏و «زمین سوخته» از نمونه‏های شاخص رمان‏های بینابینی و تقریبا خالی از ‏جهت‏گیری ویژه ‏مثبت‏ یا منفی است که گاهی غلبة نگرش‏های مثبت و مردمی در آن به چشم می‏خورد. ‏رزمندگان در این داستان‏ها ‏آگاهانه رزم را برمی‏گزینند، دفاع از حریم و حدود خانه و کوچه و خیابان و ‏شهر برای آنها الزامی است؛ ضمن اینکه در ‏کلیت داستان‏ها نیز می‏توان توجه و تمایلی به ویرانی‏ها و ‏خرابی‏ها داشت و پیامدهای اجتماعی و تألمات روحی و جسمی ‏را در آدم‏ها یافت که گاهی با نوعی ‏اغراق و بزرگ‏نمایی همراه است. ‏کنجکاوی در هر یک از این سه بخش داستان بلند که بن مایة اولیة آنها جنگ و شهادت و ‏آسیب‏شناسی و تبعات اجتماعی جنگ است، گذشته از نوع نگرش نویسندگان آنها، گویای این حقیقت ‏است که ادبیات جنگ می‏رود تا در جامعة ایران اسلامی جای شایستة خود را پیدا کند و امید می‏رود ‏که تحول داستان‏نویسی ما از همین نقطه شروع شود.

‏نتیجه گیری:
اگر چه در سال های اخیر برخی آثار نویسندگان ما در عرصه ادبیات دفاع مقدس از مرزهای داخلی گذشته و خوانندگانی ‏هرچند کم شمار پیدا کرده است و می تواند باز هم این عرصه به روی داستان های جنگی و ادبیات دفاعی ما گشوده باشد؛اما هنوز هم این عرصه سرشار است از راه های نرفته و گام های پیموده نشده و فاصله میان آنچه باید انجام می شد و آنچه ‏‏انجام شده، زیاد و بعید است .‎داستان دفاع مقدس هنوز نتوانسته است خود را به سطحی از توانمندی برساند که آینه تمام ‏نمای رویدادهایی ‏باشد که در جنگ اتفاق افتاده است. بخشی از این موضوع به بزرگی و عظمت رویداد دفاع مقدس و بخشی ‏دیگر نیز به توانمندی ‏و حوصله اهل ادبیات در خلق آثارماندگار در این عرصه بازمی گردد. ترویج فرهنگ ایثار و شهادت ‏به صورت مستقیم با هدف ساخت الگوی رفتاریِ همگانی و دیکته کردن آن بر مخاطبان، بسیاری از داستانهای حوزة ایثار و ‏مقاومت را در ابعاد بیرونی و درونی دچار سستی و ضعفِ مفرط ساخته است. این دسته از نویسندگان بدون در نظر ‏داشتن پیچ وتابهای روحی انسان و بُغرنجیهای جهان امروز، سایه های سنگینِ سلوکِ اعتقادی خود را بر جهانبینی و نگرش ‏ادبی خویش تحمیل کرده و ارزش آفریده های داستانی خود را تا حدّ یک مرامنامة عقیدتی و سیاسی کاهش داده اند. این ‏محصولات نوشتاری به دلیل بی بهرگی از پالایش ذهنی و ذوقی نیرومند، دور ماندن از تنشهای داستانی، نداشتن ‏اندیشه های عمیق و چند لایه،کلّی نگریهای غیر هنری، ناتوانی در وضوح بخشیدن به رنجهای بشری با شفقتی هنرمندانه و ‏فقر جنبه های دراماتیکی، آثاری کسل کننده و ملالت بار از آب درآمده اند و نتوانسته اند مخاطب چندانی را برای خود دست و پا ‏کنند.باید در نظر داشت که وسوسة سودمندی اخلاقی و اجتماعی نباید به آکنده شدن ادبیات داستانی جنگ از پندهای ‏گزنده و اندرزهای آزاردهندة آشکار منجر شود. درست است که « اخلاق، قلب داستان» (فرخجسته، بی تا: 1و152) است و هنر اخلاقگرایانه به ‏شکوفایی احساسات ناب و اصیل انسانی کمک شایانی می کند؛ اما شایسته است که این عنصر حیاتی، که به نوعی تأیید ‏زندگی حقیقی نیز هست، با لحنی کتمانی و بیانی پنهانی، نسیم آسا، وارد حفره ها و روزنه های ناپیدای داستان شود و به ‏گونه ای نامحسوس و نرم نرمک در ذهن و ضمیر خواننده رسوب کند و در دگرگونیهای مثبتِ رفتاری او نقشی محوری از ‏خود بر جای بگذارد.‏‏ ادبیات دفاع مقدس ما با دور شدن از هیجان سال های درگیری نظامی و تبدیل شدن جنگ به یک خاطره جمعی قابل ‏‏برداشت در همه زمان ها، امروز فرصت دارد با بازشناسی موقعیت های انسانی و ویژه و پرداخت حرفه ای و بدون شتاب ‏‏زدگی آنها، راهی برای ورود ادبیات مسدود معاصر در عرصه های جهانی باشد، به شرط این که نویسندگان ما افق های بلند ‏و ‏دور را بنگرند و به مصایب نوشتن به صورت حرفه ای و جدی تن دهند.‏ به قول یکی از داستان‏نویسان‏معاصر: « خلق یک ‏داستان برابر با تولد یک کودک است؛ ذهن و قلب ‏داستان‏نویس همچون رحم مادر از جهانی که در آن می‏زید، باردار ‏می‏شود و کودک داستان تا لحظة ‏خلق، در این رحم پرورده می‏شود تا به مرحله زایمان برسد. چه کسی می‏تواند ادعا ‏کند که این خلقت کم ‏از آن خلقت دارد؟ مگر چیزی در این جهان به تفنن آفریده شده که داستان تفنن باشد؟»(بنیاد جانبازان انقلاب اسلامی، 1372: 476). اگر ‏پذیرفتیم که « هیچ اندیشه و تفکری تا زمانی که به شکل هنری شایسته‏ای عرضه نشده است، ماندگار ‏نخواهد بود»؛‏ ‏ آنگاه ‏هیچ استبعادی نخواهیم داشت که در عرصة ادبیات دفاع مقدس نیز به داستان‏هایی ‏بیندیشیم که زمانه را شگفت زده کند. ‏

منابع و مآخذ
1-آرمین، منیژه .(1368). سرود اروند رود ، نشر رجاء .
2-ابن منطور ابی الفضل جمال الدین .(1405ه). لسان العرب، ماده شهد ، قم: نشر ادب الحوزه.
2-ارسطویی، شیوا .(1372). او را که دیدم زیبا شدم ،مرغ آمین.
3-اعرابی، حسین.(1369). طلوع در صبح روز دیگر،تهران: مولف.
4- اکبری، احمد .(1371). زیر درخت آلبالو ،خرم.
5- ایرانی، ناصر.(1363).عروج،کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان.
6-بوتول، گاستون.(1374). جامعه شناسی جنگ، ترجمه هوشنگ قرخجسته ،انتشارات علمی و فرهنگی ، چاپ دوم.
7- بهزاد، حسین.(1371). تنگه زانکوها ، حوزه هنری.
8-بهمن ، کاوه.(1377).جنگی که بود،صریر.
9- بنیاد جانبازان انقلاب اسلامی . (1372).مجموعه مقالات سمینار بررسی رمان جنگ در ایران و جهان.
10- جان قلی، منیژه.(1378). در جستجوی من ، بنیاد.
11- جانه، احمد .(1370). زن، جنگ، امید ، مولف.
12- جزینی ، محمد جواد ، (بی تا). جلوه شهادت در داستانهای جنگ ، سایت فرهنگ ایثار.
13.(1364). چشم های اشک ، ناشرناصر.
14- جلیل پور، ن.(1370). خواب های تلخ عمران، دفتر ادبیات و مقاومت.
15- حداد، حسین.(1372). کتاب شناسی داستان و رمان جنگ در ایران،انتشارات دفتر ایثار و وزارت فرهنگ ارشاد اسلامی.
16.(1373) نگاه آماری به قصه های جنگ ،ادبیات داستانی،ش 24 ،‏‎ ‎مهر.
17- حسن زاده، فرهاد.(1375). مهمان مهتاب ، صریر.
18- حق شناس ، علی محمد.(1375). ‏رمان و عصر جدید در ایران، تهران: نگاه نو ، ش 29‏‎.
19- خادمی کولایی ، مهدی .(بی تا). آسیب شناسی ادبیات داستانی جنگ تحمیلی ‏‎، ادبیات داستانی، ش 111‏.
20- خانیان، جمشید .(1377).کودکی های زمین ، صریر.
21- خدادوست، فهیمه .(1368).مادر شهادت فرزند مبارک ، تهران: قدیانی.
22-خرمالی ، هادی.(1369). چشمهایم زنده است ، ناشر:سمور.
23- خلیلی ،اکبر.(۱۳۶۸). ت‍رک‍ه ه‍ای درخ‍ت آل‍ب‍ال‍و، امیرکبیر.
24- ربیحاوی، قاضی .(1372). گیسو ،ناشر مولف.
25- رئیسی، رضا.(1370). روزهای طولانی ،سپاه پاسداران.
26- سحابی، مهدی .(1368).ناگهان سیلاب ، تهران: الفبا.
27- عابدینی، حسن.(1369).صدسال داستان‏نویسی در ایران 1و2، نشر تندر.
27- عیدان، غلامرضا .(1370) آب ، حوزه هنری.
28- فراست، قاسمعلی.(1363). نخل های بی سر،امیر کبیر.
29- فرخجسته ، هوشنگ.(بی تا). جامعه شناسی جنگ، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
30- قرائتی،محسن.(1377). تفسیرالنور ،قم:موسسه درراه حق، چاپ سوم.‏
31- کاتب، محمدرضا.(1372). فقط به زمین نگاه کن، سپاه پاسداران.
32- ‏مرادی، غلامرضا .(1375). تصویر تولستوی در آیینه‏ای دیگر، ماهنامه ادبی آوای شمال، شماره ‏‏163، اردیبهشت ماه.
33- مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگی.(1372).فهرست داستان‏های کوتاه جنگ تحمیلی در مطبوعات ایران ، وزارت ارشاد اسلامی.‏
34- محمود، احمد.(1361). زمین سوخته ، نشر نو.
35- مخلباف، محسن.(1365). باغ بلور ، برگ.
36- ‏مدرسی، تقی .(1368).آداب زیارت ، تهران: نیلوفر.
37- موذنی ، ‏علی .(1373).مجموعه مقالات سمینار بررسی رمان جنگ،تهران.
38- میرعابدینی‏‎ ‎، حسن.(1377). صد سال ‏داستان نویسی ایران ، تهران.
39- نوتل، اریک .(1377). نامه پژوهش، فصلنامه تحقیقات فرهنگی ، شماره 9.

ارسال نظر