جایگاه شهادت در داستان های جنگ
نویسنده : نبی اله ابراهیمی
مقاله برگزیده همایش ملی ترویج فرهنگ و ایثار و شهادت درسال 87 از دانشگاه اصفهان
از آنجا که اگر بخواهیم همة رویدادهای بزرگی را که در تاریخ زندگی پدید آمده و در صفحات تاریخ ثبت شده است، مشخص و ارزیابی کنیم، هیچ کدام از آنها ارزشمندتر و با اهمیت تر از شهادت نیست؛ ما نیز دراین مختصر، از میان بیش از صدها رمان و داستان مربوط به جنگ در ایران، ناگزیریم تنها به شمار اندکی که دارای ارزش ادبی قابل قبولی هستند و به جایگاه شهادت در ادبیات پایداری کشورمان پرداخته اند، اشارة کوتاهی بنماییم.
مقدمه
بقا و دوام هر ملت و جامعه مرهون و مدیون پایمردی ها و از خودگذشتگی های آن ملت و آن جامعه است و چه بسا ایستادگی و از خودگذشتگی های افراد آن جامعه، بیداری و سرافرازی را برای آن جامعه به ارمغان آورده است. با نگاهی اجمالی به تاریخ ملل درمی یابیم که چنانچه ملتی از فرهنگ ایثار و شهادت برخوردار بوده اند، پیروز و سربلند باقی ماندهاند. مکتب انسان ساز اسلام، شهادت را حیاتی ابدی می شمارد و در قرآن شریف چنین می فرماید: «ولا تحسبنّ الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون»: «کسانی را که در راه خدا کشته می شوند مرده نپندارید، بلکه زنده اند و در نزد خداوند روزی می خورند». همین مکتب و همین قرآن برای مسلمانان بهترین الگو و نمونه درجهاد فی سبیل الله است. در نقش ادبیات در تهییج و ترغیب رزمندگان اسلام، همین بس که پیامبر(ص) عظیم الشأن اسلام در جنگ ها، زمانی که لشکر کفر با رجزخوانی به میدان جنگ می آمد، با کلامی موزون و موجز شعاری را سر می دادند و به لشکر القا می کردند و همین امر موجب پیروزی و سرفرازی لشکر اسلام می شد. پیامبر می فرمود: چنانچه کشته شوید، به بهشت خواهید رفت و چنانچه پیروز گردید و زنده بمانید، سرفراز خواهید شد. در نهضت مقدس حضرت سیدالشهدا(ع) نیز نمونه های بارزی از نقش ادبیات را در تهییج و ترغیب لشکر اسلام و تضعیف لشکر کفر مشاهده می کنیم.
پیشینة بازتاب جنگ در ادبیات به دوران کهن و روزگار اسطوره ها و حماسه ها بازمی گردد؛ به طوری که سهم قابل توجهی از شاهکار های ادبی جهان با موضوع جنگ خلق شده است،که در این زمینه می توان ده ها اثر را نام برد که نویسندگانش با دستمایه قرار دادن جنگ، تصویری از انسان ستیزه جو و صلح جو را به نمایش گذاشته اند. اما جنگ هشت ساله ای که به میهن ما تحمیل شد، به عللی با جنگ های متعارف جهان تفاوت داشت. جنگ هشت ساله ما تجاوز آشکار ارتشی مجهز با پشتوانه سیاسی و نظامی چندین کشور بود، آن هم در برابرکشوری که تازه به استقلال رسیده وتحول بزرگ انقلاب را پشت سر نهاده بود و با مشکلات خاص یک انقلاب نوپا هم روبه رو بود. آمیختگی فرهنگ دینی و روحیه مقاومت و همت مردمی در برابر متجاوزان، شکلی از جنگ را پدید آورد که شاید کمتر شباهتی به جنگ های دیگر جهان پیدا می کرد. فرهنگ شیعی وعلوی متأثر از وقایع تاریخی، بویژه عاشورا، جوهره خاصی به این جنگ بخشید وآن« فرهنگ شهادت» بود.
جنگ، دوزخ عواطف عالی انسانی، نابودگر آرامش و آسودگی زندگی و « صرفگاه عظیم جانها و مالهاست.» (خادمی کولایی، بی تا، ش111). شاید برای پرهیز از این تابوی بزرگ معرفت بشری است که در فرهنگ کشور ما در بیشتر اوقات به جای این واژه از تعبیر«دفاع مقدّس» بهره جسته می شود؛ با این همه گاهی انسانها ناگزیر می شوند که بجنگند تا به آشتی و امنیّت دست یابند. در چنین موقعیتی ادبیات به عنوان قلمرو اصلی ارزشها و اندیشه ها، ضمن تقویت روح جمعی حماسه و ایثار به نمایش هنریِ التهاب ها، تب وتاب ها و هیجانات شورانگیز ملت ها در برهه های حساس و حیاتی نبرد که عموماً با مصائب و متاعب فراوانی همراه است، می پردازد. بدون شک، ادبیات داستانی، پاره ای جدایی ناپذیر و درعین حال گسترده ترین عضو پیکرة ادبیات دفاع مقدس است.
جنگ یا ایثار نقشی محرک و کنشگر در خلق ادبیاتی با مضمون جنگ و ایثار داشته اند، ولی صرفاً نمی توانیم بگوییم که ادبیات در این بازی علت و معلولی، نقش معلول را ایفا می کند و تنها میتواند در این میان تأثیر پذیرد؛ بی آن که تعاملی دو سویه صورت گیرد. ادبیات نیز می تواند عاملی تأثیرگذار بر جریان جنگ ها، ایثارگری ها و مرگ بر سر آرمان ها باشد.البته، از انصاف نیز نباید دور شد که براستی در بیشتر موارد این ادبیات بوده است که از جریان عظیمی چون جنگ و به تبع آن پیامدهایش، همچون ایثار و فداکاری تأثیر گرفته و آن تأثیرات را به شیوه ای هنری بازتابانده است. درتاریخ بسیار دیده ایم که جنگ ها و فداکاری ها و رنج های مردم درگیر در جنگ به آفرینش آثار ادبی منتهی شده باشد، اما نمونه های اندکی را می توانیم برشماریم که در برانگیختن ایثار و فداکاری همگانی به گونه ای مؤثر افتد که فرجام پیکاری را رقم زند.
شهید و شهادت در لغت و اصطلاح
شهید و شهادت از ماده « ش ه د » اخذ گردیده است. شهد در لغت معانی کاربردهای متعددی دارد. مصدر شهادت به معنای حضور، علم به امور ظاهری، شهادت دادن خبر قاطع دادن، مشاهده نمودن و برخی معانی مشابه به دیگر است. شهید که جمع آن شهداست، بر وزن فعیل به معنی فاعل بوده، گاه در تأویل به معنی مفعول نیز به کار می- رود(ابن منظور، 1405). دراصطلاح اسلامی، شهید کسی است که در راه خدا کشته می- شود و یا مجاهدی است که درطریق حق جان می سپارد(همان). جرجانی در کتاب تعاریف خود (ص108) در باب واژه شهید چنین آورده است:
« هو کل مسلم طاهر بالغ قتل ظلما و لم یجب بقتله مال لا یرتت ای لم یصبه شیء من مرافق الحیاة». بنابراین تعریف، شهید مسلمان پاک نهاد بالغی است که از سر ظلم و بدون چشمداشت مادی جان سپرده باشد.گفته می شود شهید را از آن جهت شهید گفته اند که چون فرشتگان گواه بهشت اویند یا چون او زنده است و نمی میرد، گویی که شاهد و حاضر است، یا از آن رو که درکار خدا گواه حق بود تا جان باخت، یا چون به خاطر جان سپاری در راه خدا شاهد کرامت الهی است(همان).
شهادت در راه خدا شامل کشته شدن در میدان نبرد ، ترور و سوء قصد دشمنان نسبت به مؤمنان، کشته شدن دردفاع ازجان، ناموس و مال در هر مکان و زمان می شود (قرائتی، 1377: 308).
شهید و شهادت در ادبیات دینی
ادبیات دینی با این واژه تعامل بسیاری دارد. در قرآن کریم ماده شهد 150 بار به صورت مشتقات مختلف ذکر شده که واژه شهید 35 بار و جمع آن شهدا 20 بار و مثنای آن شهیدین 1 بار به کار رفته است. علاوه برآیات قرآن، روایات اسلامی نیز در پرداختن به موضوع شهید و شهادت، از چنان غنایی برخوردارند که خود تحقیقاتی مفصل و مستقل می طلبد. وسایل الشیعه، مستدرک، بحارالانوار، میزان الحکمه، نورالثقلین،کنزالعمال و دیگر منابع اسلامی با بهره گیری از کلام پیامبر اسلام(ص) و امامان معصوم(ع)، دیدگاه دینی را در باب بار معنایی که واژگان شهید و شهادت ازآن برخوردار است و اجر منزلتی که اسلام برای شهید بر می شمارد، تبیین نموده اند(همان،ج2: 226-228).
اگر بخواهیم تمام رویدادهای بزرگی را که در تاریخ زندگی به وجود آمده و در صفحات تاریخ ثبت شده، مشخص و ارزیابی کنیم، هیچ کدام از آنها ارزشمندتر و با اهمیت تر از مسأله شهادت نیست. شهادت تنها از خودگذشتگی و فداکاری نیست، بلکه عبارت است ازخود گذشتگی و فداکاری توأم با بیدارکردن و زنده نمودن تمام افراد انسانها از حالت خفتگی و بی توجهی، لذا شهید با واسطه شهادتش خون در رگ و پیوند افراد مرده و خفته اجتماع تزریق می کند و آنها را زنده و بیدار می سازد.
به طور کلی، مفهوم شهید و شهادت دارای دو رکن اساسی: است: نخست اینکه شهادت با آگاهی کامل صورت می گیرد؛ یعنی شخص خودش آن را انتخاب می کند، در ثانی فی سبیل الله است. وجود همین دو رکن، شهادت را از سایر مرگها متمایز کرده و ارزش آن را مشخص نموده است. خداوند کریم می فرماید: هر گاه بنده ای ملاقات با من را دوست بدارد، ملاقات او را دوست دارم. پیامبر گرامی (ص) درباره ارزش شهادت فرمود: شریفترین مرگها شهادت است. امام علی (ع) نیز در این باره فرمود: پربرکت ترین، شرافتمندترین، با شکوه ترین و گرامی ترین مرگها، کشته شدن در راه خداست. البته «شهادت» انتخاب اول است، جهادگر ابتدا به پیروزی می اندیشد و در مرحلة بعدی آرزوی شهادت می نماید. به فرمودة علی (ع) در دعای قبل از جنگ، « اگر بر دشمن، پیروزمان ساختی، ما را از تجاوز برکنار دار و بر راه حق استوار فرما، و چنانچه آنها را بر ما پیروز گرداندی، شهادت را نصیب ما بفرما و ...» (نهج البلاغه، خطبه 171) وظیفه ما اینست که از ارزشها و آن چیزهایی که شهدای ما به خاطر حفظ آنها جان خویش را نثار کرده اند، محافظت نماییم و به آنها پایبند باشیم.
ادبیات داستانی و جنگ
یکی از گونه ها یا به اصطلاح ژانرهای مهم ادبی در هر کشور، ادبیات جنگ آن کشور است. ملل گوناگونی که تاریخ آن ها به پدیدة جنگ نیز مبتلا بوده، به آفرینش ادبیاتی در این باره دست زدند که به فراخور نقش و موضع گیری که در جنگ داشتند، به عناوین متفاوتی شناخته شد: ادبیات دفاع کبیر میهنی (روسیه)، ادبیات مقاومت (فرانسه)، ادبیات جنگی (ایالات متحده)، ادبیات ضد جنگی (آلمان پس از جنگ)، ادبیات دفاع مقدس و یا پایداری( ایران ) و...
تردیدی نیست که پای ادبیات دیرزمانی است در مقولة جنگ گشوده شده و همیشه یک تم اساسی برای داستاننویسان جهان بوده است. داستانهای بسیاری را میشناسیم که جنگ اگر نه تمامی موضوع که بخش عمدة اثر داستانی را شامل میشود، اما لزوما همه نویسندگان داستانهای جنگی از نزدیک شاهد وقایع جنگ نبودهاند.
نوشتن درباره جنگ، عرصة گستردهای را پیش روی داستان نویس قرار میدهد که میتواند از طریق " ثبت هنرمندانه" وقایع، تصویرگر دلاوریها، حماسهها، پیکارها، شکستها و پیروزیها و نگارگر عوارض و تبلیغات آن باشد. با بررسی اندکی در سیر داستاننویسی دو قرن اخیر جهان، این نکته روشن میشود که رمانها و داستانهای کوتاه بسیاری با بهرهگیری از زمینة رویدادهای جنگی و مخاصمههای قومی، که گاه بین دو یا چند کشور، بین اقوام گوناگون از یک ملیت و یا بین طرفداران دو نحله فکری و عقیدتی صورت گرفته، نوشته شده است. جنگهای اول و دوم جهانی در این میان، بخصوص انگیزة خلق آثار ادبی بسیاری شده است.
"همینگوی" ضمن اینکه در مبارزات داخلی اسپانیا حضور داشت و رمان ناقوسها برای که مینوازد او برگرفته از این جنگ داخلی است، خود از زخمیان جنگ جهانی اول نیز بود. "تولستوی" نیز تصویرگر زوایای دقیق و صحنههای غریب جنگهای روسیه و فرانسه در رمان عظیم جنگ و صلح است. او در این رمان، گیراتر از هر مورخی جزئیات وقایع را نشان میدهد و داستان او ماندگارتر از هر اثر تاریخی، تصویرگر شرح رنجها و شادیها و پیروزی و شکستهاست.
"برباد رفته" اثر مارگارت میچل، "زنی تنها در میان جمع" اثر هاینریش بل، " قربانی" و "پوست" دو اثر از مالاپارته و صدها اثر برجستة دیگر به نحوی شگرف و دلپذیر گوشههایی از رویدادهای عظیم دو جنگ بزرگ جهانی را ترسیم کردهاند که به حقیقت تاریخ دقیق و راستین، از دل همین رمانها و داستانها استخراج میشود.
این سلسلة طولانی تا امروز همچنان با شدت و ضعف ادامه دارد و نویسندگان روزگاران اخیر نیز حتی اگر جنگ را از نزدیک لمس نکرده باشند، با شناخت موقعیتهای جنگ و عوارض و حواشی آن، گسترة تخیل خویش را تا دوردستهای تاریخ میبرند و با بهرهگیری از حوادث جنگ به خلق آثار داستانی میپردازند. بیان موضوع جنگ در قالب داستانی و گزارشهای ادبی طی سالهای متمادی از گذشتة دور تا امروز استمرار داشته و این رشته هیچ گاه انقطاع نیافته است و این همه نشان میدهد که موضوع جنگ هیچ گاه از زندگی انسان و بالطبع از زندگی صاحبان اندیشه و قلم خارج نشده است و استمرار آن تا امروز چندان عجیب و غیرعادی نیست.
بازار ادبیات جنگ همیشه گرما و حرارت خاصی داشته است. به قول مؤلف جامعهشناسی جنگ «جنگ آفرینندة تاریخ است، و در واقع تاریخ صرفا با شرح کشمکشهای مسلحانه آغاز شده و بعید است که این پدیده، زمانی کاملا از میان برود، زیرا جنگها به هر حال مشخصترین مبادی تاریخ و در عین حال مرزهایی هستند که مراحل مهم ... را از یکدیگر متمایز میکنند. تقریبا تمام تمدنهای معروف در اثر جنگ از بین رفتهاند. تمام تمدنهای جدید نیز با جنگ پا به عرصة وجود نهادهاند.» (فرخجسته، بی تا : 1 و125)
با شعله ور شدن آتش جنگِ ناخواسته در ایران و تداوم آن درطول سالیان دراز، ادبیاتی با ویژگیهای خاص و منحصربه فرد در این کشور پدید آمد که شاخة ادبیات داستانیِ آن به دلیل برخورداری از ظرفیتهای قابل توجه در انعکاس عینی و جزء نگارانة حالات گوناگون آدمیانِ درگیرِ جنگ، برخلاف محدودیت هایی که در شعر وجود دارد، عرصة وسیعی را برای فرانمایی و بازتاب فرهنگ ایثار و شهادت فراهم کرد. با گذشت زمانی نسبتاً دیرآهنگ از فعالیت این نوع ادبی، ماهیت و هویت آن در ذهن ها و زبان ها جای گرفت و نیاز به شناخت خصایص و مؤلّفه های آن، جهت تعیین جایگاه مفهوم و قرار دادن آن در طبقه بندی های ادبی و هنری روز به روز بیشتر از پیش احساس شد.
هنوز شاید تعریف روشن، جامع و مانعی از داستان جنگ بیان نشده است. « اصطلاح داستان جنگ توسّعاً به داستان هایی اطلاق می شود که بیانگر رویداد ها و حوادث و تأثیرات جنگ باشد؛ ادبیاتی که به صحنه های رزم می پردازد؛ ادبیاتی که بوی باروت و انفجار و مرگ می دهد.»(جزینی، سایت فرهنگ ایثار)« داستانی که از جنگ، برای جنگ، درباره جنگ و حواشی آن نوشته می شود، ادبیات داستانی جنگ محسوب می گردد.»
بی شک در این مختصر نمی توان به درستی انعکاس مفهوم شهادت را در داستان های جنگ بازگفت. این مختصر تنها فتح بابی خواهد بود برای پژوهشی جدی در مفهوم شهادت در ادبیات داستان جنگ. از این رو، از میان بیش از صدها رمان و داستان مربوط به جنگ در ایران، ناگزیریم تنها به تعداد اندکی که دارای ارزش ادبی قابل قبولی به شمار می آیند، اشاره کوتاهی بنماییم. از این رو، شاید ناچار باشیم در این بخش، با تسامح بیشتری به ذکر نمونه هایی از ادبیات پایداری کشورمان بپردازیم و همین جا از خوانندگان و بویژه نویسندگانی که نام و اثرشان از قلم افتاده است، پوزش می خواهیم.
تاریخچه:
پس از انقلاب اسلام و فروریزی نظام شاهنشاهی، ادبیات معاصر ایران بتدریج چنان مشخصات بارزی می یابد که می توان از آن به عنوان آغاز یک دوره تازه ادبی سخن گفت؛ دوره ای که ضمن داشتن پیوند با سنت داستان نویسی ایرانی رو به ساحت های نوین نگارش و مضمونهای جدید دارد . تغییر نحوه دیدن نسلی که از آتش انقلاب و جنگ و تبعات سیاسی و اقتصادی آنها گذشته است، سبب تغییر حساسیتهای ادبی می شود. همین تغییرهاست که ادبیات یک دوره را از ادبیات دیگر دوره ها متمایز می سازد. از همین دوره می توان از شکل گیری ادبیاتی با عنوان ادبیات انقلاب اسلامی یاد کرد. نخستین آثار داستانی که در این زمینه نوشته شد، جنبه گزارشی داشت، مانند لحظه های انقلاب یا گام به گام با انقلاب که خاطرات نویسندگان آنها از ایام انقلاب است. آثار متعددی نیز با جنبه استنادی در افشای سیاهکاریهای رژیم شاه پدید آمد. آنگاه نویسندگانی مانند ناصر ایرانی، اسماعیل فصیح، احمد محمود، محسن مخملباف، قاسمعلی فراست، جواد مجابی و رضا براهنی در قالب رمان انقلاب به نگارش پرداختند. در سال 1358 حوزه اندیشه و هنر اسلامی به کوشش جمعی از شاعران و نویسندگان تشکیل شد که بر نقش دین در هنر و ادبیات تأکید داشت و داستان نویسان تازه ای تربیت کرد.این نویسندگان با شروع جنگ تحمیلی در پایان تابستان 1359 ادبیات جنگ را پدید آوردند. مجموعه داستانهای دوچشم بی سو (1363) و شش تابلو (1360) ‘ داستان بلند مرغ آمین (1360) و زمین سوخته (1363) را می توان از نخستین آثار ادبیات جنگ دانست. از سال 1359 نوشتن داستان در مورد انقلاب کاستی گرفت و نگارش داستان در مورد جنگ آغاز شد که در سال 1369 به اوج خود رسید. در طی این دهه نزدیک به 1600 عنوان داستان کوتاه در مجلات و مجموعه داستانها و 46 رمان و داستان بلند انتشار یافت. تقریباً هیچ نویسنده ای نسبت به جنگ و پیامدهایش بی تفاوت نماند؛ به طوری که از 1359 تا 1373 بیش از 258 نویسنده از زندگی روزانه در جبهه ها، عملیات نظامی ، شکنجه در بازداشتگاه های دشمن ، آشفتگی زندگی در مناطق غیرنظامی ، جنگ شهرها و کشته ها و ویرانیها ، آوارگی مردم جنگ زده و تعارضهای پدید آمده میان مهاجران و مردم شهرهای مهاجر پذیر نوشتند.
نخستین سمینار بررسی رمان جنگ در ایران و جهان برای بررسی کارهای صورت گرفته در این زمینه در سال 1372 برگزار می شود . نهادهای گوناگون، دفاتری برای حمایت و گسترش ادبیات انقلاب اسلامی و جنگ دایر می کنند. حوزه هنری ضمن تأسیس دفتر ویژه ادبیات انقلاب اسلامی مجله ادبیات داستانی را تأسیس می کند. این نشریه از آبان ماه 1371 جانشین جنگ سوره میشود که پانزده شماره آن منتشر شد. دفتر هنر و ادبیات ایثار از سال 1369 نویسندگان را به نوشتن رمانهایی درباره جانبازان فرا می خواند. در آذرماه 1367 دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری با هدف گردآوری و تدوین آثار ادبی و هنری به جای مانده از دوران دفاع هشت ساله به مسؤولیت مرتضی سرهنگی تاسیس می شود و طی یک دهه بیش از چهارصد عنوان خاطره، یادداشتهای روزانه رزمندگان، داستان و نمایشنامه و فرهنگ جبهه انتشار می یابد. مرکز فرهنگی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز از سال 1373 به منظور توسعه فرهنگی و ادبیات دفاع مقدس اقدام به چاپ کتاب در این زمینه می کند.(حداد،1373: ش 24). همچنین می توان از بنیاد حفظ آثار جنگ و واحد جنگ وزارت ارشاد اسلامی یاد کرد. بدین سان آثار گوناگونی در زمینه جنگ و انقلاب پدید می آید، مثل باغ بلور (1365) ریشه دراعماق(1373) ، نخلهای بی سر(1363)، گلاب خانم (1374) ، عشق سالهای جنگ (1373ش)، قاصدک (1371) ، ملاقات در شب آفتابی (1374)، ترکه های درخت آلبالو (1368)، زمستان 62 (1366)، عروج (1363)، خوابهای تلخ عمران (1370) دوشنبه های آبی ماه (1375) ، پل معلق (1381 ) فال خون، سفر به گرای دویست درجه( 1375) ، گنجشکها بهشت را می فهمند (1376) ، دل دلدادگی (1377) شعله ها درآب (1378) ارمیا (1374) و هلال پنهان ماه (1377) وآثاری از نویسندگانی چون سید مهدی شجاعی ، فیروز زنوزی جلالی و دیگران.
نویسندگان داستانهای جنگ در دهه 1360 از خطوط مقدم جهبه گزارش می دادند یا خاطرات رزم و چگونگی به شهادت رسیدن همرزمان را به یاد می آورند و تجربه های شرکت در مخاصمه را به مضمون اصلی داستانهایشان تبدیل می کردند و اما در دهه 1370 با پایان یافتن جنگ، بخش عمده ای از این ادبیات به شرح بازگشت رزمندگان ازجبهه اختصاص می یابد . اغلب نویسندگان داستان سربازانی را مینویسند که به خانه بر می گردند و با دنیای تازه ای مواجه می شوند. ادبیات جنگ طی دو دهه ای که از عمر آن گذشته، تغییرات صناعی و مضمونی گوناگونی را گذرانده است که پژوهش در آنها از نظر اجتماعی و ادبی واجد اهمیت است.
درعرصة قابل تأمل ادبیات داستانی امروز ایران، اگر از چند مورد اثر داستانی که در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی و قبل از شروع جنگ هشتساله چاپ و نشر یافته، بگذریم و از سر حوصله و دقت به داستانهای بلند و کوتاه چاپ شدة ایام جنگ تحمیلی و پس از آن بنگریم، عمدهترین آثار داستانی ایرانی را متأثر از این جنگ مییابیم که نویسندگان این آثار عموما یا به طور مستقیم از جنگ تاثیر پذیرفتهاند و یا به طور غیر مستقیم از این پدیده تأثیر پذیرفتهاند. تا آغاز سالهای هفتاد، بیش از 1160داستان کوتاه درباره جنگ تحمیلی در مطبوعات چاپ شده که نویسندگان آنها - چه آنها که در جنگ بودند و جنگ را تجربه کردند و چه آنان که از دور شاهد صحنههای جنگ بودهاند - عموما صادقانه و خالصانه و گاه با نگاهی منتقدانه، به بیان احساس خویش پرداختهاند(مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگی،1372).
در همین زمان نیز از مجموع قریب به210 داستان بلند چاپ شده، 33 رمان و داستان بلند به طور مستقیم به موضوع جنگ پرداختهاند که 21 مورد از این 33رمان و داستان بلند با دیدگاه مثبت به مقولة جنگ پرداختهاند. در چهار مورد دیگر نوعی نگرش حد وسط و بینابینی وجود دارد و تنها در 8 رمان و داستان بلند با موضوع جنگ با دید منفی برخورد شده است که نویسندگان آنها با گذشتن از بیشترین مواهب و وجوه مثبت جنگ و دفاع هشتساله، تنها به برشمردن و بزرگنمایی وجوه منفی احتمالی - که هیچ جنگی از این وجوه خالی نیست - و یا اصولا جستجوی آسیبها ، ناگواریها و زوایای تاریک جنگ پرداختهاند(بنیاد جانبازان انقلاب اسلامی، 1372 : 85).
تقسیم بندی ادبیات جنگ
با در نظر گرفتن مؤلفه هایی چون نوع شخصیت های اصلی داستان، هویت شهدا، فضای حاکم بر داستان، تفکر و چگونگی طرح شعار و پیام نهایی داستان می توان داستان های جنگ را به سه گروه تقسیم کرد(حنیف،بی تا: 164):
الف- داستان های مثبت نگر؛
ب- داستان های منفی نگر؛
ج- داستان هایی با نگاه سوم.
داستان های مثبت نگر تنها آثار مثبت جنگ را می بینند؛ یعنی ایثار،گذشت و مقاومت مردمی؛ و کمتر به تلخی های آن اشاره می کنند؛ اما داستان های منفی نگر صرفاً به مباحثی چون تخریب، ویرانی، آوارگی، کشتار و آسیب های اجتماعی جنگ نگاه می کنند. دراین گونه داستان ها، خواننده تنها با نمایشی از زشتی های جنگ روبه رو می شود. تصویر یکسر سیاه، تاریک و نکبت بار؛ در داستان ها با نگاه سوم، نگاه به جنگ نه مثبت و نه منفی است، بلکه ترکیبی از دو گرایش قبل است؛ یعنی هم تلخی ها و ویرانی های جنگ باز گفته می شود و هم جان فشانی ها و مقاومت ها.
در بخش داستان های مثبت نگر، می توان به آثاری چون ؛ پل معلق، اثر محمدرضا بایرامی؛ دره جذامیان، اثر میثاق امیر فجر؛ دلدادگی، اثرشهریار مندنی پور؛ سرود اروندرود، اثر منیژه آرمین؛ سرود مردان آفتاب، اثر غلامرضا عیدان؛ طلوع در مغرب، اثر رنجبر گل محمدی؛ نخل های بی سر، اثر قاسمعلی فراست و نشانه های صبح، اثر ابراهیم حسن بیگی اشاره نمود.
در بخش داستان های منفی نگر می توان ازآداب زیارت، اثر تقی مدرسی؛ بالاتر از عشق، اثرپری منصوری؛ ثریا در اغما و زمستان 62 ،از اسماعیل فصیح؛ شب ملخ ،اثر جواد مجابی؛ محاق ،اثر منصور کوشان و ناگهان سیلاب، اثر مهدی سحابی نام برد.
در داستان هایی با نگاه سوم به آثاری همچو باغ بلور محسن مخملباف؛ خانه سفید میاندوآبی (یعقوب آژند) زمین سوخته احمد محمود؛ گنجشک ها بهشت را می فهمند حسن بنی عامری و هلال پنهان علی اصغر شیرزادی پرداخت.
مفهوم شهادت در داستان های جنگ
1- گروه نخست
درآثارگروه نخست، مرگ در جنگ نوعی انتخاب آگاهانه و داوطلبانه به حساب می آید؛ مرگی که باعث رستگاری او و رهایی دیگر انسانها می شود. این گونه آثار را اغلب جوانانی نوشته اند که این انقلاب را باور کرده و پذیرفته بودند که این جنگ به هرحال بر ما تحمیل شده؛ و اگر بخواهیم در مقابلش نایستیم و مقاومت نکنیم، همه چیزمان در خطر است. این جور آثار، هم به جبهه پرداخته اند و هم به پشت جبهه. بعضی وقتها هر دو این فضاها، در این آثار دیده می شود. نخلهای بیسر نوشتة قاسمعلی فراست، عروج نوشتة ناصر ایرانی، سرود مردان آفتاب نوشتة غلامرضا عیدان و اسماعیل اسماعیل نوشتة محمود گلابدرهای، سرود اروندرود نوشتة منیژه آرمین، مادر شهادت فرزندت مبارک، نوشتة فهمیه خدادوست، فقط به زمین نگاه کن، نوشتة محمد رضا کاتب، به عنوان نمونههای برجسته رمان مثبتنگر است که شخصیتهای آنها برای رضای خدا میجنگند و همسو با دولت و انقلاب و تودههای عظیم مردم هستند و مرگ را در این جنگ شهادت میدانند. دفاع از میهن را دفاع از حدود و ثغور ایمان خود قلمداد میکنند و حضور در جبهه را آگاهانه پذیرفتهاند.
از جمله در «سرود اروند رود» اکبر که درگیر مسایل سیاسی است، با آغاز جنگ به صف رزمندگان می پیوندد و در مصاف مردانه ای به شهادت می رسد (آرمین، 1368: 48). یا در« مادر شهادت فرزندت مبارک» هم محسن داوطلبانه به جنگ می رود و به شهادت می رسد(خدا دوست، 1368: 48). در رمان « فقط به زمین نگاه کن» رزمنده ایرانی که در اسارت بازجویی می شود، مقاومت می کند و در نهایت تیرباران می شود(کاتب،1372: 72). در« نخل های بی سر» هم ناصر شخصیت اصلی که غم شهادت نزدیکان خود را هم دارد، در جنگ به شهادت می رسد (فراست، 1363: 2464).
در این خصوص، می توان به آثار دیگری چون طالع باز یافته نوشته مسعود شکویی، ترکه های درخت آلبالو نوشته اکبر خلیلی(1368)، آینه شکسته نوشته هما کلهری و... اشاره کرد.
همچنین درآثاری چون «فراسوی ستیزها» نوشته کورش صفایی، « چشم های اشک آلود نوشته جلیل پور(1364: 22)، « زمین سوخته» احمد محمود،« چشمانم زنده است» هادی خرمالی، (1369: 110) شهادت موضوع فرعی داستان را تشکیل داده است و باعث پر رنگ شدن آن می گردد. درآثاری نیز مفهوم شهادت، به صورت تأثیر معنوی شهید بر بازماندگان جلوه می کند، که گاهی این تأثیر به شکل تحول یک شخصیت اتفاق می افتد؛ مثل رمان « عروج» که در آن شهادت حسین، کاپیتان تیم محل بر اهل فامیل و اطرافیان تأثیر می گذارد، بویژه بر دوست صمیمی اش مهدی که درنهایت باعث می شود او هم به جبهه برود (ایرانی،1363: 241).
دراغلب این داستان ها شهادت یک فرد، نه تنها دیگران را از جنگ باز نمی دارد، بلکه به عنوان الگویی اخلاقی و رفتاری پیروی می شود و جای خالی او در جبهه خیلی زود توسط دوستان و نزدیکانش پر می شود تا راه او ادامه یابد. در رمان « زمین سوخته» شهادت برادر خالد در بمباران شهری، نوعی تأثیر روحی ایجاد می کند. راوی نعش برادر شهید را در گورستان بردوش می گیرد، حتی اگر این تاثیر در یک احساس غیرارادی هم باشد، تکان دهنده و نمایشی است(محمود،1361: 344).
در رمان « او را که دیدم زیبا شدم» (ارسطویی،1372: 71). دختری به نام شهرزاد برای استفاده از سهمیه رزمندگان در کنکور دانشگاه به امدادگری رزمندگان می رود و با رزمنده مجروحی به نام ابوطالب که جانبازی با در صد بالاست، آشنا و عاشق او می شود. ابوطالب شهید می شود و شهرزاد کاملاً متحول می شود. یا در« طلوع زمین» نوشته رنجبر گل محمدی، محتکر ضد انقلابی که متحول شده ، در پی شهادت دو فرزندش به جبهه می رود و شهید می شود. در این گونه آثار، شهید با شهادت خود جلوه ای از جهاد با نفس و ایثار را به نمایش می گذارد و بعد از او هم رایحه ای به جا می ماند که مشام بازماندگانش را معطر می سازد.
برخی داستان ها از نوع نخست به خانواده شهید می پردازند که فقدان شهید در خانواده که اغلب پدر یا پسر است، خانواده را دچار مشکلات روحی و احیاناً اقتصادی می کند. کاوه بهمن در رمان « جنگی که بود» (1377: 205) روایت خانواده ای را در شهر خرمشهر باز می گوید که جنگ کانون گرم آن ها را برهم می زند. مادر کشته می شود و شیرازه شهر و خانواده از هم می پاشد.
در برخی داستان ها زندگی خانواده شهید باز گفته می شود. صبر و شکیبایی اعضای خانواده در فقدان عزیزشان و احیاناً ناشکیبایی آنها جلوه ای از ارزش آنهاست. در رمان « زمین سوخته » وقتی خالد به پیکر برادر شهیدش می رسد، جسد را روی دوش می اندازد و می دود. اگر چه این عکس العمل غیر ارادی ناشکیبایی برادری را می رساند، اما تأثیر عاطفی شدید در خواننده به جا می گذارد. در رمان نخل های بی سر هم چگونگی مطلع شدن مادر از شهادت فرزندش قابل توجه است. شهناز دختر یک خانواده کشته می شود و مقاومت شهری شکل می گیرد، و با خبر فتح دوباره خرمشهر داستان تمام می شود. یکی از آثاری که موشکافانه به نمایش خانواده در فقدان شهید می پردازد، رمان « باغ بلور» نوشته محسن مخملباف است. زن شهیدی به عقد برادر شهید درآمده که خبر اسارت شهید از عراق می رسد و... در این رمان چند خانواده رزمنده و شهید، در بخش سرایداری یک خانه مصادره ای که از آنِ فردی طاغوتی است، زندگی می کنند و... در این رمان زندگی خانواده شهید نقد و بررسی می شود. (مخلباف، 1365: 352). در برخی داستان هایی که محور طرح داستان تحول در شخصیت هاست، دیگر چگونگی شهادت شخصیت اصلی و فرعی چندان اهمیت ندارد، بلکه مهم تأثیری است که این شهادت بر اطرافیان می گذارد.
در برخی داستان ها وقتی فردی به شهادت می رسد، افراد دیگری جای او را پر می کنند، و شهادت فردی به معنای دعوت دیگران به پایداری، مقاومت و مبارزه است. گاهی هم تنها تأثیر بعد اخلاقی شهید در دوستان او موضوع داستان قرار می گیرد. داستان بلند «آب» از غلامرضا عیدان، روایت عظمت روح های بلند سه رزمنده در حال مرگ است(1370: 47).
در رمان « طلوع در صبح روز دیگر» نوشته حسین اعرابی، تحول « معقول السلطنه» دستمایه قرار گرفته شده است. داستان هایی که درباره اسارتگاه و بازداشتگاه ها نوشته شده است، در واقع بخشی از حوادث پنهان مانده جنگ را باز می گوید، زندگی سخت و طاقت فرسا و شکنجه در اردوگاه ها و نهایتاً به شهادت رسیدن رزمندگان موقعیتی جذاب و پرحادثه در داستان به حساب می آید (1369: 188). در« تنگه زانکوها » نوشته حسین بهزاد،گروهی اسیر می شوند و آرمین زیر شکنجه ها شجاعانه مقاومت می کند و چیزی را لو نمی دهد و بالاخره هم کشته می شود (1371: 77). در داستان « روزهای طولانی» رضا رئیسی، سرگذشت اسیری باز گفته می شود که شاهد شکنجه و شهادت دوستانش در اسارت بوده است (1370: 165). در رمان « فقط به زمین نگاه کن» نوشته محمدرضا کاتب، سرگرد عراقی با شکنجه کردن اسرای ایرانی قصد گرفتن اخبار نظامی دارد. نوجوانی اسیر زیر شکنجه مقاومت می کند و بعد پیرمرد اسیری می آید و در نهایت سرگرد عراقی دستور اعدام او را می دهد (کاتب، 1372: 72).
سید یاسر هشترودی « خواب های تلخ عمران» را که درباره بازداشتگاه های عراق است، بر اساس گفتگوهایش با یک اسیر آزاد شده می نویسد. « بازگشت از مرگ» اثر عبدالجبار اسدی حویزیان نیز مضمونی مشابه دارد. در این آثار شهادت مظلومانه رزمندگان در اسارتگاه ها نشان داده می شود؛ شهادت سخت و قهرمانانه.
تراژیک ترین طرح های داستان های جنگ، روایت انتظار بی پایان بازگشت رزمنده ای است که هرگز باز نمی گردد. انتظاری بی فرجام، شهیدی بی مزار، جلوه ای ماندگار از حماسه ای است فراموش نشدنی. در رمان « زن، جنگ، امید» نوشته احمد جانه، داستان زنی که شوهر و برادرش در جنگ ناپدید شده اند، باز گفته می شود(1370: 272). در رمان « زیر درخت آلبالو» احمد اکبری قصه مفقودالاثر شدن نادر و انتظار همسرش را باز می گوید (اکبری، 1371: 222).
2- گروه دوم
در داستان ها با نگاه دوم که به طور عمده با رویکرد سیاسی نوشته شده اند، جنگ مفهومی متفاوت دارد. در این آثار جنگ پدیده ای صرفاً سیاسی است و شرکت کنندگان در آن قربانیان محض آن شمرده می شوند. در این آثار کمتر به رویکرد مقاومت های مردمی پرداخته شده است. در بسیاری از این آثار به دلیل ناآشنا بودن نویسندگان با فضا های میدان نبرد، فضای شهرها دستمایه کار قرار گرفته شده است. در این داستان ها به پیامدهای تلخ اجتماعی و بعضاً اقتصادی و... جنگ توجه شده است. در این آثار، کشته های جنگ، قربانیان ساده لوح و احساساتی هستند که بدون درک شناختن اثر جنگ به میدان نبرد می روند. البته، گاهی اجبار و یا انگیزه های مالی بهانه ای است برای مشارکت در جنگ و در نهایت کشته شدن در آن. و این کشته شدن در جنگ، مرگ اسفبار و دلخراش جبران ناپذیر است. این آثار معمولاً وارد جبهه نمی شوند، و اگر هم احیاناً بشوند، دستشان فوری رو می شود و مخاطب آشنا با جنگ می فهمد که نویسنده، اصلاً با جبهه آشنایی نداشته است. این نویسندگان، معمولاً به جنگ شهرها پرداخته اند، به مهاجرت مهاجران جنگ پرداخته اند و به تبعات منفی جنگ در زندگی ساکنان شهرهای کشور. این آثار، تلخی، سیاهی، تیرگی، یأس و اعتراض نسبت به جنگ است. درواقع در این آثار، جنگ تحریف شده است. فقط روی منفی سکۀ جنگ، آن هم اغلب در مبالغه آمیزترین شکل آن مطرح شده است.
« زمستان 62» و « ثریا در اغما» و «آداب زیارت» و « شب ملخ» نوشتة جواد مجابی، از نمونههای شاخص رمانهای منفینگر است که شخصیتهای آنها اغلب از مرگ میترسند، کمتر با شهادت آشنایند و اهل غارت و فرارند. در این نمونه ها جنگ به جای اینکه در میدان نبرد روایت شود، در کوچه پس کوچه ها و خیابان های شهر، در سیمای بمباران ها و نابسامانی ها به نمایش گذشته می شود. اگر شخصیتی هم در میدان نبرد کشته می شود، انگیزه ای برای رفتن به جنگ ندارد، یا ظاهرا به اجبار به جنگ فرستاده شده و یا بهانه هایی غیر از انگیزه های داوطلبانه معنوی دارد؛ مثلا در رمان آداب زیارت نوشته تقی مدرسی، مهرداد رازی برای دیدن بین النهرین و خرابی های بابل به جبهه می رود و به شهادت می رسد (مدرسی،1368: 262). ویا خلبان جوانی که در رمان « ناگهان سیلاب» به انگیزه ارتقای درجه به جنگ می رود و کشته می شود (سبحانی،1368: 182). و یا بهمن شخصیت رمان « گیسو» به جبران خطاها و فرار از گناه به جبهه می رود (ربیحاوی،1372: 293). در این گونه داستان ها کشته شدن آدمهایی که اغلب انگیزه ای برای جنگ و حتی مقاومت ندارند، بیشتر قربانی های جنگ محسوب می شوند تا قهرمان های نبردهای ملی و مذهبی.
3- گروه سوم
رمانهای «باغ بلور» و «زمین سوخته» از نمونههای شاخص رمانهای بینابینی و تقریبا خالی از جهتگیری ویژه مثبت یا منفی است که گاهی غلبة نگرشهای مثبت و مردمی در آن به چشم میخورد. رزمندگان در این داستانها آگاهانه رزم را برمیگزینند، دفاع از حریم و حدود خانه و کوچه و خیابان و شهر برای آنها الزامی است؛ ضمن اینکه در کلیت داستانها نیز میتوان توجه و تمایلی به ویرانیها و خرابیها داشت و پیامدهای اجتماعی و تألمات روحی و جسمی را در آدمها یافت که گاهی با نوعی اغراق و بزرگنمایی همراه است. کنجکاوی در هر یک از این سه بخش داستان بلند که بن مایة اولیة آنها جنگ و شهادت و آسیبشناسی و تبعات اجتماعی جنگ است، گذشته از نوع نگرش نویسندگان آنها، گویای این حقیقت است که ادبیات جنگ میرود تا در جامعة ایران اسلامی جای شایستة خود را پیدا کند و امید میرود که تحول داستاننویسی ما از همین نقطه شروع شود.
نتیجه گیری:
اگر چه در سال های اخیر برخی آثار نویسندگان ما در عرصه ادبیات دفاع مقدس از مرزهای داخلی گذشته و خوانندگانی هرچند کم شمار پیدا کرده است و می تواند باز هم این عرصه به روی داستان های جنگی و ادبیات دفاعی ما گشوده باشد؛اما هنوز هم این عرصه سرشار است از راه های نرفته و گام های پیموده نشده و فاصله میان آنچه باید انجام می شد و آنچه انجام شده، زیاد و بعید است .داستان دفاع مقدس هنوز نتوانسته است خود را به سطحی از توانمندی برساند که آینه تمام نمای رویدادهایی باشد که در جنگ اتفاق افتاده است. بخشی از این موضوع به بزرگی و عظمت رویداد دفاع مقدس و بخشی دیگر نیز به توانمندی و حوصله اهل ادبیات در خلق آثارماندگار در این عرصه بازمی گردد. ترویج فرهنگ ایثار و شهادت به صورت مستقیم با هدف ساخت الگوی رفتاریِ همگانی و دیکته کردن آن بر مخاطبان، بسیاری از داستانهای حوزة ایثار و مقاومت را در ابعاد بیرونی و درونی دچار سستی و ضعفِ مفرط ساخته است. این دسته از نویسندگان بدون در نظر داشتن پیچ وتابهای روحی انسان و بُغرنجیهای جهان امروز، سایه های سنگینِ سلوکِ اعتقادی خود را بر جهانبینی و نگرش ادبی خویش تحمیل کرده و ارزش آفریده های داستانی خود را تا حدّ یک مرامنامة عقیدتی و سیاسی کاهش داده اند. این محصولات نوشتاری به دلیل بی بهرگی از پالایش ذهنی و ذوقی نیرومند، دور ماندن از تنشهای داستانی، نداشتن اندیشه های عمیق و چند لایه،کلّی نگریهای غیر هنری، ناتوانی در وضوح بخشیدن به رنجهای بشری با شفقتی هنرمندانه و فقر جنبه های دراماتیکی، آثاری کسل کننده و ملالت بار از آب درآمده اند و نتوانسته اند مخاطب چندانی را برای خود دست و پا کنند.باید در نظر داشت که وسوسة سودمندی اخلاقی و اجتماعی نباید به آکنده شدن ادبیات داستانی جنگ از پندهای گزنده و اندرزهای آزاردهندة آشکار منجر شود. درست است که « اخلاق، قلب داستان» (فرخجسته، بی تا: 1و152) است و هنر اخلاقگرایانه به شکوفایی احساسات ناب و اصیل انسانی کمک شایانی می کند؛ اما شایسته است که این عنصر حیاتی، که به نوعی تأیید زندگی حقیقی نیز هست، با لحنی کتمانی و بیانی پنهانی، نسیم آسا، وارد حفره ها و روزنه های ناپیدای داستان شود و به گونه ای نامحسوس و نرم نرمک در ذهن و ضمیر خواننده رسوب کند و در دگرگونیهای مثبتِ رفتاری او نقشی محوری از خود بر جای بگذارد. ادبیات دفاع مقدس ما با دور شدن از هیجان سال های درگیری نظامی و تبدیل شدن جنگ به یک خاطره جمعی قابل برداشت در همه زمان ها، امروز فرصت دارد با بازشناسی موقعیت های انسانی و ویژه و پرداخت حرفه ای و بدون شتاب زدگی آنها، راهی برای ورود ادبیات مسدود معاصر در عرصه های جهانی باشد، به شرط این که نویسندگان ما افق های بلند و دور را بنگرند و به مصایب نوشتن به صورت حرفه ای و جدی تن دهند. به قول یکی از داستاننویسانمعاصر: « خلق یک داستان برابر با تولد یک کودک است؛ ذهن و قلب داستاننویس همچون رحم مادر از جهانی که در آن میزید، باردار میشود و کودک داستان تا لحظة خلق، در این رحم پرورده میشود تا به مرحله زایمان برسد. چه کسی میتواند ادعا کند که این خلقت کم از آن خلقت دارد؟ مگر چیزی در این جهان به تفنن آفریده شده که داستان تفنن باشد؟»(بنیاد جانبازان انقلاب اسلامی، 1372: 476). اگر پذیرفتیم که « هیچ اندیشه و تفکری تا زمانی که به شکل هنری شایستهای عرضه نشده است، ماندگار نخواهد بود»؛ آنگاه هیچ استبعادی نخواهیم داشت که در عرصة ادبیات دفاع مقدس نیز به داستانهایی بیندیشیم که زمانه را شگفت زده کند.
منابع و مآخذ
1-آرمین، منیژه .(1368). سرود اروند رود ، نشر رجاء .
2-ابن منطور ابی الفضل جمال الدین .(1405ه). لسان العرب، ماده شهد ، قم: نشر ادب الحوزه.
2-ارسطویی، شیوا .(1372). او را که دیدم زیبا شدم ،مرغ آمین.
3-اعرابی، حسین.(1369). طلوع در صبح روز دیگر،تهران: مولف.
4- اکبری، احمد .(1371). زیر درخت آلبالو ،خرم.
5- ایرانی، ناصر.(1363).عروج،کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان.
6-بوتول، گاستون.(1374). جامعه شناسی جنگ، ترجمه هوشنگ قرخجسته ،انتشارات علمی و فرهنگی ، چاپ دوم.
7- بهزاد، حسین.(1371). تنگه زانکوها ، حوزه هنری.
8-بهمن ، کاوه.(1377).جنگی که بود،صریر.
9- بنیاد جانبازان انقلاب اسلامی . (1372).مجموعه مقالات سمینار بررسی رمان جنگ در ایران و جهان.
10- جان قلی، منیژه.(1378). در جستجوی من ، بنیاد.
11- جانه، احمد .(1370). زن، جنگ، امید ، مولف.
12- جزینی ، محمد جواد ، (بی تا). جلوه شهادت در داستانهای جنگ ، سایت فرهنگ ایثار.
13.(1364). چشم های اشک ، ناشرناصر.
14- جلیل پور، ن.(1370). خواب های تلخ عمران، دفتر ادبیات و مقاومت.
15- حداد، حسین.(1372). کتاب شناسی داستان و رمان جنگ در ایران،انتشارات دفتر ایثار و وزارت فرهنگ ارشاد اسلامی.
16.(1373) نگاه آماری به قصه های جنگ ،ادبیات داستانی،ش 24 ، مهر.
17- حسن زاده، فرهاد.(1375). مهمان مهتاب ، صریر.
18- حق شناس ، علی محمد.(1375). رمان و عصر جدید در ایران، تهران: نگاه نو ، ش 29.
19- خادمی کولایی ، مهدی .(بی تا). آسیب شناسی ادبیات داستانی جنگ تحمیلی ، ادبیات داستانی، ش 111.
20- خانیان، جمشید .(1377).کودکی های زمین ، صریر.
21- خدادوست، فهیمه .(1368).مادر شهادت فرزند مبارک ، تهران: قدیانی.
22-خرمالی ، هادی.(1369). چشمهایم زنده است ، ناشر:سمور.
23- خلیلی ،اکبر.(۱۳۶۸). ترکه های درخت آلبالو، امیرکبیر.
24- ربیحاوی، قاضی .(1372). گیسو ،ناشر مولف.
25- رئیسی، رضا.(1370). روزهای طولانی ،سپاه پاسداران.
26- سحابی، مهدی .(1368).ناگهان سیلاب ، تهران: الفبا.
27- عابدینی، حسن.(1369).صدسال داستاننویسی در ایران 1و2، نشر تندر.
27- عیدان، غلامرضا .(1370) آب ، حوزه هنری.
28- فراست، قاسمعلی.(1363). نخل های بی سر،امیر کبیر.
29- فرخجسته ، هوشنگ.(بی تا). جامعه شناسی جنگ، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
30- قرائتی،محسن.(1377). تفسیرالنور ،قم:موسسه درراه حق، چاپ سوم.
31- کاتب، محمدرضا.(1372). فقط به زمین نگاه کن، سپاه پاسداران.
32- مرادی، غلامرضا .(1375). تصویر تولستوی در آیینهای دیگر، ماهنامه ادبی آوای شمال، شماره 163، اردیبهشت ماه.
33- مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگی.(1372).فهرست داستانهای کوتاه جنگ تحمیلی در مطبوعات ایران ، وزارت ارشاد اسلامی.
34- محمود، احمد.(1361). زمین سوخته ، نشر نو.
35- مخلباف، محسن.(1365). باغ بلور ، برگ.
36- مدرسی، تقی .(1368).آداب زیارت ، تهران: نیلوفر.
37- موذنی ، علی .(1373).مجموعه مقالات سمینار بررسی رمان جنگ،تهران.
38- میرعابدینی ، حسن.(1377). صد سال داستان نویسی ایران ، تهران.
39- نوتل، اریک .(1377). نامه پژوهش، فصلنامه تحقیقات فرهنگی ، شماره 9.