خاطراتی از پدر شهیدم

خاطراتی از پدر شهیدم
به مناسبت روز پدر وقت را مغتن می دانیم تا گزیری بزنیم به لابلای خاطراتی که همیشه زنده هستند، خاطراتی از فرزندانی که پدران آسمانی داشتند و از خودگذشتگی را به خوبی در مکتب اینان آموختند.
چهارشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۰ - ۰۹:۰۹
کد خبر :  ۸۲۱۶۵

 

خاطراتی از پدر شهیدم

به مناسبت روز پدر وقت را مغتن می دانیم تا گزیری بزنیم به لابلای خاطراتی که همیشه زنده هستند، خاطراتی از فرزندانی که پدران آسمانی داشتند و از خودگذشتگی را به خوبی در مکتب اینان آموختند.

آنچه می خوانید گوشه ای از خاطرات فرزندان شهید خلیل الله بهاری از فرماندهان گردان امام علی(ع) تیپ ویژه شهدا در دوران دفاع مقدس است که از پدر اینچنین می گویند:

صدیقه بهاری فرزند ,شهید:
زمانی که پدرم به شهادت رسیدند 10 ساله بودم.
در ارومیه یک بازارچه سرپوشیده بود ما تمام خریدهایمان را با پدرم انجام می دادیم. چون پدر را خیلی کم می دیدیم و وقتی هم می آمد احساس می کردیم که باید از موقعیت استفاده کنیم و آخرین باری که به این بازارچه رفتیم پدر برایم یک کفش خرید که همیشه توی ذهنم هست.

هیچ وقت با پدر برای اینکه همیشه در جبهه بود سفر نرفته بودم .یک بار پدرم برای پیگیری ترکشی که در پایش بود به مشهد آمدند و من همراه ایشان آمدم. در مشهد بعد از خریدن سوغاتی برای خواهر و برادر هایم شب در مسافرخانه ای بودیم که از پشت بام گنبد امام رضا(ع) واضح دیده می شد. به پیشنهاد بابا تا نیمه شب بالا بودیم. یادم هست نگاه بابا بود که با امام رضا(ع) ارتباط برقرار می کرد.این نگاه ملتمسانه ی بابا هیچ وقت از یادم نمی رود. این نگاه مثل همان نگاهی بود که من آخرین بار پشت سر بابا داشتم ؛ زمانی که از طبقه ی پنجم خانه های سازمانی رفتن بابا را نگاه می کردم.

طیبه بهاری ,فرزند شهید:

هروقت سر دوراهی قرار می گرفتم حضور پدرم بیشتر احساس می شد. زمانی که می خواستم ازدواج کنم موضوعی پیش آمد که دچار تردید شدم و نمی دانستم چه کار کنم. شب خواب دیدم که یک لباس حریر آبی پوشیده بودم به پدرم گفتم: « بابا این لباسم قشنگ است؟» پدرم گفت: «چرا از من می پرسی؟ برو از آقارضا بپرس.» و یک طوری تایید کرد که ازدواج کنم. بعدها که برای همسرم تعریف کردم, خیلی گشتند تا آن لباس را که در خواب دیده بودم پیدا کنند و همه ی فامیل می گفتند آن لباس آبی شما خیلی قشنگ بود.

شهید خلیل بهاری در سال 1365 در سن 27 سالگی بعد از چندین بار زخمی شدن به علت اصابت ترکش خمپاره دشمن به شهادت رسید.   

یادشان گرامی

 

ارسال نظر